خب خب سلام به همگی
پارت اخر سفر به دیار عشق و دادم دلم میخواد نظراتتون درباره ی این رمان بگین یه خبر دیگ هم دارم
این که میخوام دوتا رمان بدم
«عشق بی پایان» رمان اولی
خلاصه رمان
درباره ی دختری هست که عاشق یه مردی می شود و شکست میخورد و.........
خلاصه رمان بعدی
رمان « قلب شکسته»
خلاصه رمان
دختری که خیلی خونسرد و مهربونه گاهی خشنه گاهی اوقات غمگین یه روزی دختره عاشق می شود و عشقش........ دیگ نمیگم چون هیجانش کم میشه 😁😁
من میخوام بگید کدوم رمان و بدم قلب شکسته یا عشق بی پایان ولی عشق بی پایان از نظر خودم خیلی قشنگه
بچه ها در کنار این رمان یه رمان دیگه بخاطر اجی جونم الهام میدم اسمش «یک بار نگاهم کن» هستش
در ضمن رمان کپی نیستش خودم ساختم خب حالا متنظر نظراتتون هستم فعلا بای ❤😍
آقا فقط لقبی که به علی دادم خیلی باحاله اورانگوتان مرکزی به نام علی دو پله ، اینهو مجرماس 😂😂😂😂😂😂😂😂، واقعا نمی دونم چرا این لقبو گذاشتم روش😂😂😂😂
دیانا
3 سال پیش
بیچاره خودشم میدونه
اقا علی بیا ببین الهام چه لقبی ک نذاشته 😂😂😂😂
علی
3 سال پیش
بله الان دیدم 😐😐😐 الهام خیلی خرییییییی بیشور ریحون سبزی سوسک
دیانا
3 سال پیش
عه سلام خوبید.. تازه کجاشو دیدین لقب من بدبخت و گذاشته کت وشلوار و هیلیوم 😐💔
علی
3 سال پیش
سلام خوبم ممنون شما خوبید ؟خانواده خوبن ؟
بقال سر کوچه خوبه ؟
بله دیدم لقباتونو خیلی باحال بود الهام کلا اینجوریه،به الیاسم میگه کلاغ😂
دیانا
3 سال پیش
مرسی به خوبیتون.. خانواده هه
بقالی سر کوچه ک نمیدونم تو خیابونم بزار ببینم اخه کجای من شبیه نافلز هیلیومه اخه
بیچاره اقا الیاس چی میکشه از دست این
علی
3 سال پیش
شما الان چند ساعته اینو تحمل میکنید ببینید ما چیمیکشیم ،البته من پایه همه کاراشم😁😁
دیانا
3 سال پیش
هی درکتون میکنم
مگ میشه کسی با اجیم پایه نباشه
راستی اینم بگم ببینم کسی اجیم و دست بزنه یا اذیتش کنه باید به من جواب پس بدیناااا
از بس که اورانگوتان ، خر زرافه کرم خاکیه زالو نهنگ آبی گاو سوسمارید ، همه با هم : ممنونیم از قربان صدقه تان
من: خواهش میکنم کاری نکردم ، فاطمه و یسنا گوشیه منو بزارید سر جاش😂😂😂😂😂
بله اینم از داستان ناهار گرم کردن من
دیانا
3 سال پیش
😂😂😂😂😂😂😂
مرسانا و متین از اتاق من بیان بیرون ، علی و محمد رضا از کنار ایکس باکس بیان این ور، امیر حسین دهنتو ببند پشه رفت توش ، بعد فاطمه گفت : تو دقیقا چه جوری وقتی پشتت به ما هست میگی داریم چیکار میکنیم؟
دیانا
3 سال پیش
😂😂😂😂
بعد گفتم خاک تو سرتون امیر حسین تو ۲۰ سالته خاکاااا خاکککک قابلمه هاتونو بزارید روی اپن ، وقتی گذاشتن برا چنتا سونو گذاشتم رو گاز تا گرم سه بعد ازون ور گفتم
دیانا
3 سال پیش
😐😂😂😂
بعد رفتم درو باز کردم دیدیم ، مرسانا ، متین ، امیر حسین ، علی ، یسنا و فاطمه هر کدوم یه قابلمه دسته شونه همزمان با هم گفتن : الهام جونم الهام خوبه مهربونه ناهارمونو گرم میکنی؟ بعد چشاشونو گربه ای کردنااا
دیانا
3 سال پیش
هی هی صب کن ببینم چرا هرچی میشه میریزین سر اجی من مگ تویله اس
راستی به یسنا هم بگو بیاد وب اون سیری که باهاش چت کردم فهمیدم دختر خوبیه ❤
بعد دخترا گفتن یسسسسس ، ازون ور علی ام همش زنگ درو میزد منم که فهمیدم علیه گفتم اورانگوتان مرکزی به نام علی دو پله صب کن من شال بپوشم بیا درو وا کنم
دیانا
3 سال پیش
🤣🤣🤣🤣🤣🤣
از طرف من از اقا علی تشکر کن 🙂🖤
چندی اورانگوتان زنگ درو پشت سر هم میزدم بعد ، من می دونستم بچه هام گفتم ، انگوتان ها یه دقیقه زنگ نزنید بعد پرسیدم اورانگوتان مذکر هم با خود دارید؟
دیانا
3 سال پیش
🤣🤣🤣🤣
خب ساملیکوم برو بچ اینم داستان ناهار گرم کردن من: دیروز مامان و زن عمو ها باهم رفته بودن زیارت تا چیره قاطی شد رفتن بودن خرید بعد برای ناهار نیومدن خونه طرفای ساعت ۲:۳۰ ۲:۴۵ بود که
دیانا
3 سال پیش
من دلم حرم امام رضا رو میخواد 💔😭😭😭😭😭😭 هرچند خودم مشهدم 😐😐😐
آقا وایییییییییی
من چرا شدم احساساتی🤔
دیانا
3 سال پیش
من خیلی احساساتی ام باید واسه من میزاشت