بیوگرافی داستان رهایی

raha🎸 · 06:41 1400/04/29

منم منم رهایتون بیوی داستانم رو آوردم براتون زمانه که می‌خوندم ته کشید گفتم بیام داستان جدید بدم 😂 خب دیگه اوشکولاتم برید ادامه  امیلی ج آن لطفاً بزار داخل بر چسب ها اسم داستان رو 

 

نام داستان : رهایی 

تعداد فصل ها: به امید خدا  میسپرمش‌. 

تعداد قسمت ها : خودمم نمیدونم بعد بیا کیه یکی دیگه بگم 

 شیپ ها : ........... ( یعنی هرچی شما بگید من میخواستم داستان مورد پسند شما باشه 🌷)

پستر : داره ساخته میشه هنوز عکس کم دارم یا مناسب نیست 😉 

آهنگ: آخه الان بگم مزه اش می‌ره ولی خب باشه 

همه چی آروم آروم آروم رقم خورد این عقلمو از سرم برد

همه چی تو یه لحظه یه لحظه یه لحظه دیوونگی محضه

همه چی آروم آروم آروم رقم خورد این عقلمو از سرم برد

همه چی با یه خنده یه خنده یه خنده جونم به جونش بنده

دیوونه ی یه دنده

بگو کی مثل من با تو تا میکنه سر تو دعوا میکنه

و هر جا بری پشتت میاد واست غوغا میکنه

با یه دست پس میزنی خب چرا بعد پیش میکشی

حواست نیستش داری شهرو به آتیش میکشی

بگو کی مثل من با تو تا میکنه سر تو دعوا میکنه

و هر جا بری پشتت میاد واست غوغا میکنه

با یه دست پس میزنی خب چرا بعد پیش میکشی

حواست نیستش داری شهرو به آتیش میکشی

داری شهرو به آتیش میکشی با یه دست پس میزنی

پیش میکشی داری شهرو به آتیش میکشی

با یه دست پس میزنی پیش میکشی شهرو به آتیش میکشی

بسه این دلمه دستت تو که میدونی دلم به چشم تو و خنده هات وصله

ببین بالای بالاست ضربان قلبم من که قبلا سر تو یه شهرو شیدا کردم

هی داد و فریاد زدم واست آهنگ شاد زدم بیخیال اونایی که سر من باهات بدن

بگو کی مثل من با تو تا میکنه سر تو دعوا میکنه

و هر جا بری پشتت میاد واست غوغا میکنه

با یه دست پس میزنی خب چرا بعد پیش میکشی

حواست نیستش داری شهرو به آتیش میکشی

بگو کی مثل من با تو تا میکنه سر تو دعوا میکنه

و هر جا بری پشتت میاد واست غوغا میکنه

با یه دست پس میزنی خب چرا بعد پیش میکشی

حواست نیستش داری شهرو به آتیش میکشی

داری شهرو به آتیش میکشی با یه دست پس میزنی

پیش میکشی داری شهرو به آتیش میکشی 

خب دیگه فکر کنم حفظ شدید آنقدر خوند خب بیو دوستان 

نام : آدرین اگراست 

سن : ۲_۴۰ 

اخلاق : میدونید دیگه نگم 

علایق : الکس ( خیلی بی جا کرده پسره خیره سر اگه من بزارم وایسا د میگم وایسااااا ) امیلی جونم ، لیدی باگ پیانو خوانندگی  

تنفرات : لایلا ، لوکا ( شما غلط می‌کنی 😊) ،کممبر 

نام : مرینت دوپانچنگ 

سن : ۱ _ ۳۹ 

اخلاق : ( تو کارتون ) 

علایق : آدرین ، لوکا ( نه به طوری که آدرین رو دوست داره فقط به عنوان دوستش ) دوستاش گل و گلدون ، تیکی ، مامان ، بابا، عمه ، عمو ، خاله ، دایی 

نام : لوکا کوفیین 

سن :۴_۴۳ 

اخلاق : مهربون ، خلاق ، ساده ، اروم 

علایق : کلودی به قول ادری  جون کلویی ، جولیکا ، انکار خانم ( مامانشونه ) ، گیتار ، خاله و.دایی و پسر خاله و ... ( فامیل ) 

تنفرات : آدرین ( آفرین بچه خوب ) جگد استون ( آخه .... استغفرالله) 

نام : الکس کوبدل 

سن : ۲_۳۹ 

اخلاق : بانمک ، لجباز ، در مواقع خودش و جدی جدیه ، مهربون 

علایق : ناتانائیل ، جولیکا ، دوستاش ، برادرش جلیل  ، اسکیت ، نقاشی های خیابونی ، بابا و مامان ... 

تنفرات : کسی به خواد بهش توحین کنه ، لایلا یا به قول بابام لیلا 😂 

نام : جولیکا 

سن : ۱_۳۹

گدیه بقیه اش تو خود کارتون هست گلام آخه باید همه اونا رو بنویسم. دیگه خداحافظ تا پارت اول داستان