🎀زیبای حقیقی🎀

☯️Devil☯️ ☯️Devil☯️ ☯️Devil☯️ · 1400/09/14 09:57 · خواندن 3 دقیقه

سلاممممممممممم خوبینننننننننننن 

هق....هق... بعد شکست عشقیم از نامجون برگشتم

الان رو هوانگ و کاچان کراش دارم😭🥺

خب حالا ول کن افسردگی به کنار، حالا بیا شادیییییی کنننن😐

 

 

 

برای بعدی 4 نظر+سه لایک

تو کمیک فروشی شاهزاده در حال کتاب خوندن بودم 

ولی فکرم پیش مارک بود

بارون اروم اروم می‌بارید 

از کمیک فروشی خارج شدم هنوز به سر کوچه نرسیده بودم که

..... 

یه موتور با سرعت به سمتم اومد لحظه آخر پیچید اونور و افتاد..... 

رفتم بالا سرش کلاه ایمنیش رو برداشت،..... بدون هیچ خجالتی 

فقط نگاهش کردم از بالا تا پایین 

موهای بلوند و چشمای سبز پوسیتش بین سفید و گندمی بود قدش هم حدود 185 سانتی متر بود

( الناز. به خدا من هنوز قد خودم رو نمیدونم تو در حین افتادن این بزغاله با عرض پوزش، از کجا فهمیدی قدش چقدره)

لباس مشکی پوشیده بود یه موتور خوشگل سیاه که روش نوشته شده بود

( برای تولد بهترین دوستم آدرین،دوستدار تو میتیو)

با بهت نگاهش کردم که یهو گفت :

چیه؟ خوشگل ندیدی؟

تو ذهنم گفتم صدای جدیش وای واقعا عجب مانکنی بود خدایا اگه ازت ترس نداشتم تا الان دزدیده بودمش

آ. ببینم لالی یا اولین بارته میبینیم

م. ایشششش مسخره خداحافظ 

پسره که انگار اسمش آدرین بود با اعصبانیت بلند شد، یا ابالفضل، وایییییییییییییییییییی امیلیییییییییییی جونم بی مری شدی 

یهو با سرشار از آرامش و عشق........... 

 

 

 

 

 

 

 

 

موتورش رو بلند کرد و بلغور کرد

اسمت چیه؟

م. خجالت بکش

آ. چرا؟

م. آدم قبل از اینکه خودش رو معرفی کنه اسم یه خانم را نمیپرسه😐

آ. خب من دلم خواست

م. مرینت دوپن_چنگ هستم

آ. آها، خب من باید برم مراسم ختم، خداحافظ

م. ایشالا مراسم تشییع جنازه خودت 😂

آ. خب حوصله بحث با تورو ندارم

 

 

 

و رفت، واقعا رفت؟ خجالت هم نمیکشه

( وجدان. کلا همه باید خجالت بکشن جز تو؟)

بله

 

 

 

 

صبح تو مدرسه

 

 

 

 

 

 

دلم میخواد جیغ بزنم و خودکشی کنم🥺

این خره، آدرین دقیقا پشت سر من نشسته

تو کل کلاس همش نامه های جور واجور به مارک میداد که از اعصبانیت سرخ شده بود

زنگ که خرد دعواشون شده بود

 

میزدن تو سر صورت هم که یهو این زردآلو داد زد :

تقصیر تو بود، اگه بهش تهمت بچه قلدری نمیزدی هیچ وقت نمیمرد، هیچ وقت خودکشی نمیکرد، هیچ وقت، هیچ وقت، بهت نمیگفت بی ارزشی، هیچ وقت از من زده نمیشد، ببین مارک، تو پشتش رو خالی کردی، قلبش رو شکوندی، فرق نداره دختر یا پسر تو بهترین دوستت مهمترین کسی که داشتی رو از خودت روندی

 

مرینت. شما چتونه؟؟؟

آدرین. ببند دهنتو وارد قضیه نشو واگر نه نفر بعدی که تو سرد خونه پیدا میشه تویی

دهنم کامل بسته شد، این زردانبوه به چه جرعتی اینطوری با من حرف زد😐

مارک. تقصیر منه؟؟؟؟ اگه تو اون روز نمیگفتی بچه های کلاس 마르셀 스미스 بهش گفتن قلدره من با اونا درگیر نمیشدم که خون به پا شه😡تازش هم با مرینت اینجوری حرف نزن واگر نه.....همممم،دهنتو آسفالت میکنم

آدرین. مال این حرفا نیستی 

و به دعوا ادامه دادن

داموکلیس: آقای آگراستتتتتتتتتت آقای چاننننننننننن

کاتسوکی( شخصیت کم داشتم):چتونهههه مدیر هم خونش به جوش اومد، و آدرین رو از روی مارک برداشت مرینت دوید سمت مارک که یهو

کاچان( کاتسوکی باکوگو دیگه):بیا انورررر مرینت

مرینت. تو رئیسم نیست....

کاچان. به مامان میگم

مرینت. باشه😐

کاتسوکی. بیا دماغش خونی شده پاکش کن

مرینت. خودت پاک کن

کاتسوکی. 😐😐😐

مرینت. باشههههه

( کلید رسیدن مری و آدری کاتسوکی هست که خدابیامرز قراره توسط من چال بشه، کاچانننننننننننن)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ببخشید کلاسام شروع شد 🍫🍒

🎀بای🎀