سلام اینم پارت دوم نام عشق بی انتها

Mahsa Mahsa Mahsa · 1399/11/12 18:51 · خواندن 2 دقیقه

نام داستان عشق بی انتها پارت 2

مرینت : ماجراجویی در پاریس تموم شده و الان شب شده و وقت خواب

ادرین : یه روز دیگه تموم شده و شب شده الان وقت خواب رسیده

مرینت وقتی از خواب بلند شد دید خیلی زود بیدار شده و وقتی که خواست بخوابه یاد این افتاد که تکالیف بی شماری داره و با خستگی شروع به نوشتن کرد.

ادرین : صبح شده اما تکالیفم مونده باید چجوری تموشون کنم .

وقتی که صبح شد ادرین برای رفتن به مدرسه امده میشه.

مرینت هم به مدرسه میره وقتی به مدرسه میرسن مرینت ادرین رو میبینه و تعجب میکنه !

مرینت شک میکنه و به کلاس میره و در کلاس همش به ادرین نگاه میکنه .

در خیال نگاه کردن معلم داره درس میده ! ادرین که سرش رو بر میگردونه مرینت رو میبینه که داره بهش نگاه میکنه مرینت هم چشماش راه کشیده از اینکه ادرین بهش نگاه میکنه خبری نداره.

خیلی جالب نه !

ادرین به خودش میگه؟

چرا مرینت به من نگاه میکنه !

وقتی زنگ کلاس میخوره مرینت از رویا بلند میشه کلویی مرینت رو مسخره میکنه و میره 

معلم به مرینت میگه :من از شما سوالات این درس رو میخوام!

مرینت هم که چیزی از این درس نفهمیده پیش ادرین میره و از اون سوالات درس رو ازش میخواد..

مرینت: ادرین سلام 

ادرین: اه مرینت تویی بیا داخل

مرینت :ممنون فقط سوالات درس..... درس... چند بود !

ادرین : فکرکنم درس هفتم 

مرینت : اره اره درست

ادرین باشه الان برات میارم صبر کن 

مرینت : باشه 

ادرین جواب سوالات این درس رو میاره و به مرین میده 

ادرین : بیا مرینت اینم جواب سوالات دری هفتم 

مرینت : چی اها ممنون 

ادرین : مرینت توحالت خوبه 

مرینت : چی اره اره حالم خوبه 

ادرین : اها دیگه با من کار نداری 

مرینت : نه نه بازم بازم ممنونم ادرین 

ادرین : خواهش میکنم

ادرین درو می بنده مرینت میره پشت دیوار یه نفس تازه میکشه و میره خانم بعد اینکه جواب سوالات رو نوشت رفت روی تختش و به ادرین فکر میکرد .

ادرین هم شب ها به امید اینکه بفهم زیر ماسک دختر کفشدوزکی کی شب ها به اون فکر میکرد.

دخترکفشدوزکی هم به امید اینکه ارباب شرارت رو پیدا کنه و به ادرین برسه خوابش میبرد

                 🌹پایان پارت دوم 🌹