پارت۴رمان ادامه نسل قهرمانان پاریس
سلام سلام اومدم با پارت ۴رمانم
این پارت رو به عشق اون ۷نفری که پارت قبلی رو لایک کردن طولانی تر دادم بریم برا باقی داستان
بزن ادامه
و از اولین باری که دیدمش عاشقش شدم...تو بودی!!
ادرین که جا خورده بود تا چند دقیقه هیچ واکنشی نشون نداد خیلی بغض داشت همینکه مرینت تو چشاش نگاه کرد بغصش ترکید و یک قطره اشک از گوشه چشمش اومد بیرون مرینت که تا حالا گریه کردن ادرین رو ندیده بود شکه شد(بمیرم برا هر دوتون)آدرین پاهاش سست شد و افتاد رو زمین مرینت پرید که بگیردش ادرین هم ناخواسته افتاد تو بغل مرینت
یهو ادرین دستاشو دور کمر مرینت حلقه کرد و سرشو چسبوند به قفسه سینه ی مرینت و شروع کرد به گریه کردن
مرینت هم دستشو گذاشت روی کمر اون و بدون صدا شروع کرد به گریه کردن دیگه نزدیکای طلوع افتاب بود که رفتن خونه هاشون مرینت رفت تو اتاقش و خودشو انداخت رو تخت و شروع کرد به گریه کردن از اینکه این همه وقت کتنووار که ادرین باشه می خواست باهاش رابطه بگیره و نمی زاشت این کارو بکنه قلبش شکست
(بچه ها فک کنم همتون می دونین که اگر مرینت و ادرین هویت همدیگه رو می فهمیدن یکی شون اونقدر شرور میشه که شکست دادنش واقعا کار سختی بود)
هاک ماث وارد شد و یک اکومای شرور فرستاد سمت مرینت ،مرینت تو حال و هوای خودش بود که ناگهان نوازش دستی رو بر روی سزش احساس کرد همینکه چشاشو باز کرد دید ادرین بالا سرش نشسته با دیدن ادرین یک متر پرید هوا
یهو ادرین دید که یک اکوما وارد اتاق شده سریع تبدیل شد
مرینت:چی شده چرا تبدیل شدی؟
کت نووار:اکوما داره میاد سمتت
کت نووار هر کار کرد نتونست جلو اکوما رو بگیره مرینت داشت با هاک ماث صحبت میکرد که کت نووار تبدیل شد به ادرین و چون می دونست مرینت قلبش شکسته لباشو چسبوند رو لبای مرینت همین که این کارو کرد ارتباط مرینت با هاک ماث قطع شد ادرین که فهمید ارتباط قطع شده لباشو از لبای مرینت جدا کرد مرینت واکنشی نشون نداد فقط گفت:ادرین
_جانم
+حالا که من لیدی باگم ترکم میکنی؟
_نه معلومه که نه
مرینت پرشی زد و ادرین رو در اغوش گرفت و ادرین هم اونو بغل کرد....
خب اینم از این پارت امیدوارم خوشت اومده باشه بازم از اون هفت نفری که پست قبلی رو لایک کردن تشکر میکنم
خدافظ