این از بعدی

فهمیدم ایم دختره کاگامیه...رفتم بیرون از فرودگاه انگار لوکا خبر داشت من امروز میام همینکه اومدم بیرون لوکا اومد جلو گفت خوشحالم دوباره می بینمت گفتم تو از کجا می دونستی من می خوام بیام؟گفت من تمام مدت تو سوئیس پیشت بودم کمی فکر کردم دیدم تنها کسی که تو سوئیس من باهاش رفت امد داشتم و می شناختم پسری بود به نام سورنکمی دقت کردم دیدم رنگ موهای لوکا فرق کرده و زرد شده(😐😐تصورشم حال ادمو بهم میزنه)قایفش کاملا شبیه سورن شده بود گفتم تو...تو..گفت اره من سورنم ماتم برد گفتم یعنی چی؟گفت یعنی سورن که تمام این مدت عشقت بود هویت اصلیش لوکا کوفین هست پریدم بغلش از اون موقع به بعد با هویت اصلی سورن رابطه گرفتم ار همون روز فهمیدم ادرین رفتار هامونو زیر نظر داره و هرکجا میریم اونم دنبالمون میاد اما لوکا چیزی نفهمید(از بس خله خاک توسرش)بعد از یه ماه یه پیام از ادرین دریافت کردم درکمال تعجب دیدم نوشته می تونم ببینمت مرینت ؟بعداز کمی فکر کردن براش نوشتم فردا بعد از ظهر کنار موزه می بینمت نوشت ممنون مرینت فردا شد رفتم کنار موزه کمی بعد ادرین اومد کمی احوال پرسی کردیم بعد گفت می بینم رابطه ات با لوکا خوب شده و اونو به من ترجیح دادی!....

یکی دیگه می دم و تمام