وای بچه ها یک چیزی امروز دنباله یک چیزی تو زیرزمین می گشتم یک جعبه پیدا کردم که سه کاغذ توش بودن بسیار قدیمی بود قیافش توشونو خوندم هر جمله زیر رویه یکیشون بود.
1- با اینکه باید بروم طاقتم طاق شده است.
2-روز ها میگذرد و مرگ مردی بی گناه نزدیک می شود.
3- حال و روزم را فقط رعد و برق و باران می داند گرچه می دانم غصه خوردنم بی فایدست اما چه کنم که این تنها راه است.
دعا کنین چیزه مهمی نباشه
این متن دوم و سوم به نظرم آشنا میومد
امشب یادم اومد توی فیلم سایمدانگ، سایمدانگ توی دفترچه خاطراتش نوشته بود.
مخصوصا دومی که درباره ی شاهزاده یوسیانگ وقتی میخواست اعدام بشه نوشته بود.
واییییییییییی
amily
3 سال پیش
وات؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بی خیال لطفا تاریخیش نکنین من سکته میکنما
واییییییییییی
amily
3 سال پیش
اره من که دیدمش موهای تنم سیخ شد اخه میدونی چیه؟خونه ی ما یکم قدیمیه