بیوگرافی
سیلامممممممممممم خوبینننننننننننن
بچه ها اومدم بیوگرافی بزارم
بچه ها چندبار عکس آپلود کردم نشد بدون عکس میزارم انشاءالله تو پارت های بعد عکس هم میزارم
داستان زخم قلب
نام: آدرین
فامیل :آگراست_بولات( فامیل مامانشه)
سن:٢۵
علاقه : کار _ مادر _ طراحی مد( امیدوارم مرینت )
اخلاق :لجباز، غرغرو، جدی، بامزه، با خانواده شوخ طبع، مخالف همچیز، تنبل
تنفرات : مارک، ماریان، تنبلی( خودت که هستی)،مرینت
نام:مرینت
فامیل :ییلدز_چنگ
سن: ٢٠_٢١
علاقه :درس، الیا، شیطونی، خوابیدن، خوردن سیب زمینی،یین و یانگ
اخلاق :مهربون، شیطون، شر، رو مخ، پر حرف، لجباز
تنفرات :آدرین، حرف های الیا، پسر ها،
نام:آیدان
فامیل :بولات
سن:۴۵
علاقه :مال اموالش، تام دوپن، پسرش، دخترش، دختر خواهرش، سیفی
اخلاق :خود خواه، زورگو، خودشیفته( بدجور)، پول دار(اوفف)
تنفرات : آیجی آیفر، دختر گل فروش( لقب مرینت 😂)، ماریان
نام:آیجی آیفر
فامیل:ییلدز
سن:۴٣
اخلاق :نگران، شجاع، پررو،
علاقه :مرینت، الیا، نینو، لوکا، فیلیکس، کیم(خواهر زادهاش)، سیفی
تنفرات :آیدان، آدرین،
نام:الیا
فامیل :سزار
سن:٢۶
اخلاق :ساده، رویا پرداز، مهربون، هم درد آدمای افسرده
علاقه:نینو، آیجی آیفر، مرینت، شیپ آدرینت
تنفرات :( چیزی دریافت نشده)
نام :آدریانا
سن:٢٣
اخلاق :شیطون، بازیگوش، مهربون، تو دل برو
علاقه :برادرش، مادرش، مرینت، الیا،
تنفرات :ماریان، آنجلینا جولی( چرا؟)
بچه ها این برای فصل اول هست برای فصل دوم هم بعدا میزارم
فصل اول:٢٠قسمت تا ٣٩ قسمت میتونه باشه
فصل دوم ۴٠تا ٧٢ قسمت
داستان زخم عشق
مرینت یک دانشجو است، او هنگامیکه فقط یک دختر بچه کوچک بوده است پدر و مادرش را از دست داده است.
مرینت به تحصیل در یک دانشگاه خصوصی با بیمه مشغول است بعد از اینکه بیمه اش بدون هیچ اطلاع قبلی قطع می شود، دانشگاه دیگر او را نمی پذیرد و مجبور است در سال آخر تحصیل خود از دانشگاه برود.
با وجود اینکه مرینت برای تحصیل در یکی از دانشگاه های ایتالیا پذیرفته شده است اما رویای او برای گرفتن مدرک و تحصیل در ایتالیا به فنا می رود.
مرینت مجبور به کار کردن در گل فروشی به صورت پاره وقت می شود و با دوستش الیا در یک خانه کوچک زندگی می کند و سعی دارد زندگی اش را پیش ببرد.
او اکنون می خواهد وارد یک دانشگاه دولتی بشود تا دیگر با مشکل بیمه مواجه نشود. با این حال او هنوز نمی تواند بی عدالتی که در حقش شده و کسی که باعث قطع شدن بیمه او شده است را فراموش کند.
آدرین آگراست _بولات تاجر و طراح مد جوان و موفقی است که مسئول امور بیمه دانشجویان در دانشگاهی که اجه تیزهوشان تحصیل می کند، است. وقتی که او دستوری برای از بین بردن هزینه های اضافی می دهد، مدیر مالی او سر خود بورسیه دانشجویان را قطع می کند.
این وضعیت شاید برای کمپانی چیز مهمی نباشد اما می تواند زندگی یک شخص را به طور قابل ملاحظه ای دگرگون کند.
وقتی که آدرین آگراست در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه خواهرش سخنرانی می کند، مرینت او را می بیند و این دو با هم بحث می کنند و مرینت به او می گوید که چگونه باعث دگرگون شدن زندگی اش شده است، آدرین که از اشتباه کردن متنفر است پیگیر موضوع شده و می فهمد که مدیر مالی اش سر خود این کار را کرده است.
به هر حال مرینت و آدرین یکدیگر خوششان نمی آید و دوست ندارند دیگر با هم روبرو شوند اما این دو در موقعیت ها و مکان های مختلف بارها و بارها همدیگر را ملاقات می کنند.
نامزد سابق آدرین ، ماریان که قرار است بزودی با مارک نامزد کند اما آدرین که می داند ماریان هنوز او را دوست دارد سعی می کند تصمیم او را عوض کند، برخی اتفاقات باعث می شود که آدرین و مرینت با هم قرار می گذارند که نقش معشوقه ها را بازی کنند، آدرین با این کار می خواهد کاری کند که ماریان نامزدی اش را به هم بزند و مرینت هم می خواهد تا حسادت کسی دوستش دارد را برانگیزد.