☯️🃏خون عشق🃏☯️
سلاااااااااممممم خوبینننننننننننن، بچه هایی مثل( پریسا، ساناز و السا( تو وبلاگ نیست)، شماهایی که از رمان کپی کردین لطفا با منبع بزارین تو هرجا 😡
گلای من برین ادامه مطلب
بوس بوس نویسنده :☯️ Elnaz ☯️
نویسنده :☯️Elnaz☯️
نویسنده : Elnaz
مرینت. آقا تند نرو منکه دختر شما نیستم، از کجا معلوم شما راست بگی؟
آدرین. برای اولین بار موافقم
مرینت. مگه تو چقدره منه میشناسی؟ که برای اولین بار موافق باشی؟
آدرین. به تو چه، زبون دراز
مرینت. کله موزی
آدرین. بلوبری
( م =مرینت / آ = آدرین )
م. موز دو سر
آدرین. بلوبری سه سر
م. زرد انبوه
آ. جغجغه
گابريل. خفههههه
مرینت و آدرین. 😐😐
گابریل. ببین دختر جان من هیچ اصراری ندارم که باهامون بیای ، من فقط چون امیلی گفت ازت مراقبت کنم بهت گفتم بیای، چون میتونم تورو مثل دخترم بدونم!
مرینت.شما میتونی،اما سگال اینجاست! پسرت هم میتونه؟😏
گابريل. آدرین؟
آ. ب...بله
گابريل. میتونی؟
آ. متاسفم پدر، ولی نمیتونم!
مرینت. میدونستم!
گابريل.( *با حرکات سر*) برات متأسفم آدرین
مرینت. خب حالا فکر کنم قضیه معلوم شد، خداحافظ بابا و داداش *با طعنه*
یک ماه بعد
از زبان یک آموزونی وحشی 😂
بعد یک ماه بالاخره این پرنسس راضی به اومدن شد خداییش ازش بدم میاد
دختره لوس، همش ناز میکنه
تق تق
آدرین. بله؟
( من. و بله این وحشی آموزونی همون آدرینمون هست😐)
گابريل. آدرین، ببین یه چیز ازت میخوام نه نگو
آدرین. ام،چی پدر؟
گابريل. باید مرینت رو ببری به دوستات معرفی کنی
آدرین. نهههههههههههههههههههه
گابريل. آدرین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! *داد*
از زبان فرشته کوچولو🥺🥺
داشتم وسایلم رو میچیدم که یهو یه گاوی مثل خر سرش رو انداخت اومد تو( من. مری جان با خودت چند چندی؟)هن؟
( میگی گاو بعد عین خر؟ ) تو چه موجود فرا زمینی هیتی تو سرم
( من. من؟ من النازم😏)
الناز 😄النار الناز الناز الناز الناز الناز 😄آم نمیشناسم😐🙂
( من. تو دخالت نکن برو به آدری ژون برس)
وایسا، هوی، آقا وایسا
( من. عزیزم! ،دخترم،مارو ببین😄، ملت ببین😐)
آها، فکر کردم پسری
( من. مری جان، الناز اسم دختره یا پسر)
امممممم، پسر
( من. تو تشخیص نمیدی که الناز دختره یا پسر بعد میخوای تو مدرسه آدرین بری؟ )
کی گفته
( ددی عمر فرموده و آدرین میاد تا همه جا رو بهت نشون بده)
آ. مرینت الو، خانم مرینت
م. آها چیه، چرا مثل *** سرت رو انداختی اومدی
آ. اولا اینجا عمارت منه و منم هرجور دلم بخواد میاد دوماً تو کی هستی که میخوای بهم بگی چیکار کنم چیکار نکنم
راوی.
دوماه گذشت و همش آدرین مرینت رو اذیت میکرد دختر بیچاره از بچگیش شانس نداشت از نو جوانیش هم شانس نداره
یه روزی که در دبیرستان بودن
پاتریشیا. آدرین 😏 دختر خونه گی اوردین
بچه ها. 😂😂😂😂😂😂😂
آدرین. پاتریشیا میای؟
پ. بله
آ. دفعه اخرت باشه که اینطوری باهام برخورد میکنی ها و اگر نه دندونات رو خورد میکنم 🙁
پ. ببخشید..... باشه
م. ممنون
آ. برای چی، اگه فکر میکنی اون کار رو برای تون کردم سخت در اشتباهی، من اون کار رو برای آبروی خودم کردم!
م. ب.. باشه
آ. اما از وقتی که اومدی دلم میخواد خونتو بخورم بوش حسابی گشنم کرده!
م. چ...چی تو نمیتونی..... اینکار رو بکنی!
آ. چرا نتونم، من پرنس تاریکی هستم هرکاری میکنم
م. ها!!!!،سیر میزنم بهت ها!
آ. هه،هه،عزیزم سیر رو من عصر نداره، من نیمه خون آشام و انسانم، امشب ماه کامله دوست دارم اون موقع خونتو بخورم، آ آ آ، خودت انتخاب کن، الان، یا، شب؟ 😏😂
م. اگه میخوای کاری کنی الان بکن
آ. چشم 😏،با کمال میل خواهر جونم😄
(من.😱😱😱😱😱😱مرینتتتتتتتتتتتت الان نجاتت میدم)
الیا.مرینتتتتت،مرینت کجایی
آدرین. لعنت بر خر مگس معرکه
مرینت. هوف، الیاااااااااااااا الیاااااااااااااا من اینجام
آدرین. هنوز باهات کار دارم، پرنسس، 😈😈😈
الیا. مرینت کجا ب....و...دی
مرینت. هیجا
الیا. چرا گردنت سوراخه
مرینت. آم با چرخ خیاطی سوراخ شده
الیا. منم شاخ دارم، چرخ خیاطی تو گرنت چجوری رفته
مرینت. نمیدونم، من باید برم خونه، بایییییی😄
الیا. بای😐
بقیش برای بعد 💋💋
نظر پلیزززززززززززززززززز
😘😘😘😘😘😘😘💖💖💖💓💓💓💘💘💘💗💗💗💜💜💜
بای عشقای من💜💜💜💜💜💜💜