پارت 12 From hatred to love

amily · 06:59 1400/07/02

اهم

این پارت تقدیم به هستی

نظرات خیلی کمه ها😐لااقل لایک کنید😑

این رمان و خودم نوشتم و کپی نیست

کپی این داستان=حرام،دزدی

بزن ادامه مطلب

(پارت دوازدهم)

که دستی رو شونم حس کردم

عطر مردونه بود ولی عطر ادرین

نه

این عطر ادرین نیست

با ترس برگشتم

که یک پسر با نیشای باز دیدم

یجوری نگام میکرد(بچه ها من تو پارت قبل یادم رفت بگم مارینت شالش چه رنگی بوده...شالش سیاه بود )

اصلن از نگاش خوشم نیومد 

از طرفی هم میترسم ازش

خواستم جیغ بزنم

که دستش و گزاشت روی دهنم

داشت سعی میکرد من و ببره

دستشو گاز گرفتم با جیغ اسم ادرینو صدا زدم

داشت سعی میکرد منو ببره 

دیگه واقعا داشتم ناامید میشدم که یک مشت تو صورت پسره فرود اومد

نفسم از ترس بزور بالا میومد

ادرین همچنان میزدش منم که نفسم بالا اومد بود هی به ادرین میگفتم:بزن...محکم تر بزن(اتیش بیار معرکه ست....هی به ادرین جو میدع😂)

ادرینم محکم تر میزد(ادرینم جوگیر میشه😂😂 )

اخر به زور از هم جدا شون کردن

ادرین فقط از دماغش یکم خون میومد ولی پسره رو امبولانس برد

کنار دشور های عمومی وایستادم

ادرینم جلوش داشت دماغشو می شست(همونایی که تو پارکه ولی تو دستشویی نی...اسمشم نمد )

ادرین خیلی عصبی بود میترسم کار دستم بده

سرم پایین بود و از ترس و استرس با پام روی زمین خط خط میکشیدم

با صداش از ترس نفسم رفت:چیزیت نشد؟

با تعجب نگاش کردم:نه...تو خوبی؟

ادرین:اره...بیا بریم

-باشه

بی صدا کنار هم قدم میزدیم

یعنی هیچی برای گفتن نداشتیم

بر عکس ما زوج های جوونی که رد میشدن با هم میگفتن میخندیدن

با لبخند به همشون نگاه کردم

چی میشد من یک دختر عادی بودم

و عادی ازدواج میکردم

حالا با این اوضام فک نمیکنم کسی به جز ادرین من و بخواد

ادرینم چون این بلا رو سرم اورده و بچه میخواد حاضر شد باهام ازدواج کنه

با حرفی که زد از فکر در اومدم:بریم یه رستورانی چیزی شام بخوریم؟

-ها...اره

عه

اصلا کی شب شد

بع سمت رستوران رفتیم

کاش بتونم سر حرف و باز کنم و یک سوال ازش بپرسم

پای میز نشستیم

سفارش غذا دادیم

یکم این دست اون دست کردم که خودش گفت:چیزی میخوای بگی مارینت

نگاش کردم:ام خب راستش...ببین یه سوال دارم که اگه جواب ندادیم ناراحت نمیشم چون به من ربطی نداره

ادرین:خیله خب باشه بپرس

-ام تو چرا از زن قبلیت طلاق گرفتی و اصلا ماجرا چیه

ادرین:ماجراش طولانیه

-اشکالی نداره

ادرین:خیله خب حالا که میخوای باشه میگم

**********

پایان

بایی❤