شلاممممم بر اجی های خدم 😍❤

 

اینم شعرای جدید خودم ننوشتم از طرف اجی الهام ❤

 

 

 

***

 

 

خدایا چی میشد یکی ازون دوست دارما واقعی باشه نه فیک💔

 

 

***

 

ای کاش ساعت زمان داشتم

برمیگشتم به عقب به همان روز سرد پاییزی

میپرسیدم: چرا وقتی میخواستی ولم کنی مرا عاشق خود کردی؟ 💔😢

 

 

***

 

 

من با غرق شدن در چشمان سیاه تو خوشحال میشدم و تو با بازی کردن دل من💔

 

 

***

 

 

همشون همینن

اولش عاشقتن دوست دارن

به خودت میای میبینی عاشقش شدی

ولی اون

باهات سرد شده

ازت خسته شده

دلشو زدی

خیانت میکنه

ولت میکنه

و میبینی این وسط فقط تویی که داری پر پر میشی💔

 

 

***

 

 

بر روی پنجره نشسته بودم و آسمان شب رانگاه میکردم

در دل گفتم: چرا وقتی خدا این همه ستاره دارد ستاره مرا پیش خودش برد؟💔

 

 

***

 

 

ای کاش به اندازه یکی از آن دوستت دارم هایت

یکبار یک قدم به عقب میگذاشتی

من را، دل شکسته ام را،بغض شب های تنهایی ام را می دیدی

و بعد قدم بعدی را می گذاشتی......💔

 

 

***

 

 

آسمان شب را نگاه میکردم

چند ستاره ای نامی زیبا درست کرده بودند

چه زیبا بود آن نام چه دلنشین بود آن نام ................. خدا❤️

 

 

***

 

 

کسی را دوست دارم

که در

گریه هایم گریه و در خوشحالی هایم خوشحال بود

به داشتن آن شخص زیبا افتخار میکنم............. مادرم 🌸❤️

 

 

***

 

 

شما نظراتتون و درباره ی شعر بگین من تایید میکنم اجی الهام جواب بده 🙂❤