سلام من اومدم با پارت دو عروس آبی

امیلی لطفا تو موضوعات عروس آبی رو بزار و خانواده ی گمشده رو پاک کن با تشکر

رومو برگردوندم از الینا و به سمت لباس عروسش رفتم  پیایین دامن پفدارشو دیدم که دید یه سنگ مروارید کم داره از تو کیفم یه مروارید که خیلی شبیه مرواریدای دامن الینا بود برداشتم و با یه نخ و سوزن قرمز آخه الینا لباس عروسش و قرمز انتخاب کرده بود ورداشتم ومروارید سفید و دوختم
مشخصات لباس عروس الینا:یه لباس بود از سفید و قرمز تشکیل شده بود لباسش یه دامن پف دار قرمز داشت که سر تا پاش پرشده بود از شکلایی که مرواریدا کنار هم درست کرده بودن بالا تنش از قرمز کم رنگ میشد و به رنگ سفید در میومد یه کمر بند سفید داشت که مرواریدای قرمز روش دوخته شده بود یه تاج داشت که سفید بود و یاقوتای قرمز داشت  بالای تاجش یه گل سفید نقره ای رنگ بود که وسط گله یه یاقوت قرمز بود خیلی قشنگ بود برای الینا یه ست گردنبند و دست بند و گوشواره و پا بندم خریده بودن انگشترم که ۲ تا داشت که ستش شبیه به تاجش بود و یکی از انگشتراهم ست تاج بود
یهو صدای جیغ شنیدم برگشتم دیدم یکی از آریشگرا داره یکی از سنجاقایی که تو کله ی بیچاره ی الینا رفت بودو در میآورد حالا بیا ببین الان الینا اینارو میکشه خب از الان شمارش معکوس شروع میشه ۱۰ ۹ ۸ ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ وووووو ۰
خدا روشگر قبل از اینکه شمارش معکوسش شروع شه یه پنبه گذاشتم تو گوشما یهو حواصم پرت شد از الینا به یه ست گوشواره و گردنبند دست بند اونور میز رفتم اونور میز خیی قشنگ بودن گردنبندش که الماسای صورتی داشت و شبیه به برگ بودن دستبندش سنگای الماس و تو نخ کرده بودن و ازدست بندش یه برگ نقره ای آویزون بود گوشواره هاشم که لایس رگبرگای برگش الماسای صورتی بود پنبه هارو از گوشم در آوردم که دیدم الینا آروم شده و دارن آرایشش میکنن به سمت یکی از آریشگرا رفتم و ست و بهش نشون دادم گفتش اون و خیلی وقته میخوایم بفروشیم ولی هیچیکی نمیخره گفتم چنده که گفت ۸۰ میلیون و ۷۰۰ گفتم باشه کارتمو در آوردم تو کارتم ۱۵۰ میلیون بود چون طراح لباس بودم