☆ بسم الله الرحمن الرحیم ☆

 

 

نام رمان: سرنوشت ساز من 

 

نویسنده: دریا 

 

مقدمه: رمان درباره ی دختریه که به عشق اعتقادی نداره و ولی خودش یه روزی عاشق میشه....

 

 

 

 

 

💚...

 

«باور دارم که 

خدا همیشه خوبه 

حتی اگر زندگی بد باشه

"می شنود 

اگر صدایش کنی 

هو السمیع ♡

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خسته از شرکت بیرون اومدم..تو هوای گرم تابستون داشتم میمردم...به سمت ماشین خوشگلم رفتم...

 

چند تا پسر به پشت ماشینم تکیه داده بودند و سیگار میکشیدند...اه حالم بهم خوردد..بدون توجه بهشون اومدم سوئیچ و از تو کیفم بردارم..که صدای یکی از اون پسرا بلند شد

 

پسره: خوشگله کجا تشریف می بری اونم با ماشین من؟!

 

جااان ماشین من..اخه مگه چند تا لامبورگینی مشکی تو ایران وجود داره....نگاهی به پلاک ماشین انداختم...نه بابا ماشین خودمه که...چرت و پرت تحویلم میده ایییش

 

 

 

در و باز کردم سوار شدم...دیدم همون پسره چپ چپ نگام میکنه دوستش زد پس کلش گفت:خاک بر سرت کنن اشکان

 

پس اسمش اشکانه..!

 

ماشین و روشن کردم دور زدم سمت اون پسرا... رو کردم سمت دوستش و حق به جانب بهش گفتم: به اشکان جان بگین کارم با ماشین تموم شد برش میگردونم سر جاش

 

بعدم بدون اینکه منتظر جواب بمونم پام و رو پدال گاز گذاشتم و دور شدم...دستم رفت سمت ضبط و اهنگ مورد علاقم و گذاشتم:

 

می گذره ماه و سال همش درگیر کار و بار

نمی دونم پس کِی وقت زندگی ِ ماست

غرق میشه دونه دونه آرزوهام زیر آب

برش دار ببینم چیه پشت این نقاب

که تنگ نمیشه اون دل تو بس که یه دنده س

خیلی وقته این لبام لنگ یه خنده س

همیشه اونی که بی رحمه برنده س

بیا خونه شهر پر گرگ درنده س

هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم

این من بی تو رو ببین شکل جنازم

تا کی واسه اومدنت قصه بسازم؟

این همه دست و پا زدم حیفه ببازم

هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم

این من بی تو رو ببین شکل جنازم

تا کی واسه اومدنت قصه بسازم؟

این همه دست و پا زدم حیفه ببازم

نه میشه دوست نداشت نه میشه تحملت کرد

نه میشه تو رو نبینم

کجا برم نه راه پس دارم نه راه پیش

وسط میدون منم بدجور پر سینه ام

از حرفایی که صد دفعه خواستم بگم نشد

این دیوونه ساخته با تو آینده شو

نه همونی که می ترسیدم ازش نشو

هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم

این من بی تو رو ببین شکل جنازم

تا کی واسه اومدنت قصه بسازم؟

این همه دست و پا زدم حیفه ببازم

گرفته دلم پشت جفت چشام خیس

کجا برم که هیچکی منتطرم نیست

دلم می خواد باز اسممو بشنوم از لبات

تو بشو ستاره من آسمون شم برات

آره کل جونم فدات، بیا کل جونم برات

هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم

این من بی تو رو ببین شکل جنازم

تا کی واسه اومدنت قصه بسازم؟

این همه دست و پا زدم حیفه ببازم

هیچکی نمی فهمه منو مثل یه رازم

این من بی تو رو ببین شکل جنازم

تا کی واسه اومدنت قصه بسازم؟

این همه دست و پا زدم حیفه ببازم

 

(اهنگ نقابه از علی یاسینی)

 

رسیدم خونه در و با ریموت باز کردم و ماشین و پارک کردم

 

***

 

لباسام و با یه لباس آستین کوتاه بنفش و شلوار چسب هم رنگش عوض کردم....از پله ها اومدم پایین و راه اشپز خونه رو در پیش گرفتم