پارت 3 هنوزم عاشقتم

amily · 10:25 1399/10/25

همگی توجه چند نکته:

*نکته ی اول:این پارت کمی ترسناکه اگه فکر میکنین که میترسین نخونین.

*نکته ی دوم:هر کس با کامپیوتر من که نمی نویسم سعی میکنم اینجوری بنویسم

که تو گوشی برای بعضی ها دیده بشه.

خیله خب حالا برو ادامه

این پارت وحشتناکه مواظبه خود بباشید من دیگه نمیگم

همچنان از زبان الیا*

نه نه این ممکن نییست رفتم تا مطمئن بشم از چیزی که

دیدم باورم نمی شدکه.....................................

از زبون مری گلی*

باورم نمیشه برگشتم وای وای برمن خودش بود به خودم

اومدم و دستشو پس زدم و بدو بدو دسته الیا رو گرفتم و

از اونجا زدم بیرون رفتیم خونه ایلا زنگ زد به همه ی دخترا

همه اومدن.

*در خانه ی مرینت با دوستای مرینت*

رزا:چی شد مری چیه الی چرا رنگتون عین گچ سفیده؟؟؟؟

جولیکا:اره رنگ به رو ندارین چرا؟

میلن:بگین دیگه

الیا با اشک گفت:شرت می بندم مرده من خودم دیدم که دفنش کردیم خودم دیدم.

و بیشتر گریه کرد.

میلن:کیو؟کیودفن کردن؟

مرینتت با اشک و تته پته گفت:لوکااااااااااااااااا

همه ی دخترا به جر مرینت و الیا با تعجب گفتن:لوکااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

***فلش بک مرگ لوکا از زبون مرینت***

چند وقت پیش داشتم میرفتم از پاریس بیرون نزدیکه یک دره بودم صدای پرت شدن یکی از دره

رو شنیدم رفتم دیدم لوکا با دوچرخش پرت شده پایین و همینجور خون از سرش میره رفتم پایین

ولی این امکان نداره من نبضشو گرفتم مرده بود هممون دیدیم که دفنش کردن ولی چطور؟!

پایان فلش بک

 

میلن:چی چطور؟خب اینو هممون میدونستیم؟

جولیکا:بگین دیگه

مرینت گفت:اما من امشب تو مهمونی دیدمش توهم نبود الیا هم دیدش.

بعد الیا در جا گفت:اره من دیدمش خودش بود.

هردو با همزدن زیره گریه که یک صدایه شکستنه یک گلدون اومد همه ی

دخترا جیغی کشیدن و همو بغل کردن کسی که گلدون شکسته بود اروم تو

نور پدیدار شد همه ی دخترا جیغی کشیدن که.....................................

***************************

 

پایان

تمومید

چطور بود؟وحشتناک بود؟ازنظره من نبود اما برای کسایی که میترسن گفتم بهتره

تاکید کنم.خب خب اگه نظر و پسند کم باشه در اینده ادرین و میکشم.

کاری ندارین؟

میدونم پرو ام.

خیله خب خداحافظ همگی❤