پارت 4 هنوزم عاشقتم
سلوم بپر ادامه
که چهره ی لوکا پدیدار شد همه ی دخترا جیغ کشیدن و مرینت از خواب پریدالیا صداش کرد:مرینت!!مرینت!!(! علامته داد زدنه)بیا
ساعته 5 باید لباس بپوشیم بریم پارتی گفتم:خو بابا چه خبرته الان میام.رفتم یک سته بنفش پوشیدم و ارایشه ملایمی کردم خوشگل
شده بودم چشام بینه رنگه خاکستری و ابی بود . رفتم طبقه ی پایین الیا یک سته نارنجی پوشیده بود با ارایشه ملایم چقدر خوشگل
شده بود با تنه بهش گفتم:اوه اوه اوه میخوای بری بیشتر دله نینو رو ببری؟ یک نگاهی به من کرد و گفت:واو مرینت تو بری اون جا همه
غش و ضعف میرن برات بعدشم من خیلی وقت پیش دلشو بردم.بعد هردومون زدیم زیره خنده و پریدیم تو ماشین و راهیه پارتی
شدیم وقتی رسیدیم من عینه یک بچه ی خوب نشستم یک گوشه که یک پسره ای میخواست بهم تجاوز کنه که ادرین نمی دونم از کجا
اومد و گفت:هی مرتیکه با زنه من چی کار داری؟اینو که گفت چشام هشت تا شد بعد مرده گفت:ببخشید اشتباه شد بعدم رفت ادرین
اومد شمتم بهش گفتم:ام ممنونم و اومدم برم که گفت:میای برقصیم نمی دونم چرا قبول کردم.
*در حال رقص*(ادرین+ مرینت -)
+ خب اونجا چطور بود؟
- عالی بهتر از اینجا
+راستش شنیدم طراحه مده خوبی شدی میشه من مدلت شم؟
تو چشاش نگاه کردم و گفتم:باشه مشکلی نیست.
بعد از اتمام رقص من...................................
از زبون ادرین
(خو حوصله ندارم 3 ساعت توضیح بدم میریم از جایه رقص)
*در حال رقص*(ادرین+ مرینت -)
برای اینکه یخه بینمون باز سه گفتم:
+خب اونجا چطور بود؟
حتی بدونه اینکه نگام کنه گفت:
- عالی بهتر از اینجا
+ شنیدم طراحه مده خوبی هستی میشه من مدلت شم؟
تو چشام نگاه کرد دلم هری ریخت و گفت:
- باشه مشکلی نیست
بعد از رقص رفتم پیشه کاگامی برگشتم دیدم مرینت داره نگام میکنه و اشکی از گوشه ی چشمش سر خورد و ریخت بیرون بارون میومد رفتم دنبالش که........................
***************************
پایان
کاری ندارین؟
فعلا خداحافظ