پارت 5 هنوزم عاشقتم

amily amily amily · 1399/10/30 13:27 · خواندن 2 دقیقه

برو ایدامه

بی جنبه ها نخونن

که دیدم لیدی باگ داره تو بارون قدم میزنه و چشماش که مثله اقیانوش بوده حالا توش انگار شیل اومده بود هم خوش حال بودم که

بعد از 4 سال دیده بودمش هم ناراحت که داشت گریه میکرد هر اشکی که میریخت حس میکردم دارن به قلبه من چنگ میزنن داشت

زیره لب چیزی زمزمه میکرد:

🎶 در این شب سرد بیدارم و بس دلتنگه تو ام در گیره قفس🎶

🎶 با هر چه صدا با هر چه نفس فریاد از تو ای عشق🎶

🎶 من از تو دل نمی کندم تو با من همسفر بودی 🎶

🎶 کنارت زندگی کردم تو از من بی خبر بودی 🎶

🎶 جز داغ از تو ندیده ای عشق خاموش یادت فراموش در شب سرد 🎶

🎶 خاموش ام و سرد با یاد تو من گفتم دل از این بیراهه بکن 🎶

🎶 من خسته ام از اواره شدن فریاد از تو ای عشق 🎶

(اهنگه پایانیه پروانه رو خوند اخره مطلب بکلیکشو میزارم)

دلم ریخت تبدیل شدم و رفتم پیشش خواستم بخندونمش برای همین دستمو گذاشتم رو شونشو برگشت

گفتم:پخخخخخخخخخخخخخخ از ترس نزدیک بود سکته کنه گفت:کت نووارررررررر دستم بهت برسه دستشم بهم رسید اومد منو بزنه

دستشو برد بالا که بزنه دستاشو اروم گرفتم و سرمو نزدیکش کردم اروم لبمو رو لبش گذاشتم بهترین لحظه ی عمرم بود من،لیدی،بارون

اون شب بهترین شبه زندگیم بود ولی ازوم

لبمو از رو لبش برداشتم منتظره کتک زدنش شدم اما هیچ کاری نکرد فقط گفت:بعد از 4 سال چطور اخه چطور هنوز........................

نزاشتم حرفشو ادامه بده گفتم:اره هنوزم عاشقتم هنوزم عاشقتم و عشقم بیشتر شد اومد بره اما برگشت و یک بوسه ی 3 ثانیه ای از رو لبم

کرد و گفت:خداحافظ پیشی

و رفت اما من..........................................................................

**************************

پایان

 

میخواین منو بکشین؟

نکشین چون بازم پارت دارم.

بای❤