سلام‌اینم‌پارت‌ششم‌‌امیدوارم‌‌خوب‌باشه💖

آدرین:خداروشکراتفاقی‌نیوفتاد‌براش‌

مرینت‌آره‌بریم‌از‌دکتربپرسیم‌کی‌

میتونیم‌ببینیمش‌آدرین:باشه‌

رفتین‌ازدکترپرسیدیم‌گفت‌فقط‌یک‌

نفرمیتونه‌بره‌داخل‌گفتم‌من‌میرم‌

دکتر:باشه‌آدرین:ممنون‌رفتم‌

داخل‌هنوزبیهوش‌بود‌رفتم‌

کنارش‌نشستم‌گفتم‌السا‌السا‌

بیدار‌شو‌منو‌تنها‌نزارهنوز‌ما‌یک‌روز‌

بیشترپیش‌هم‌نبودیم‌لطفا‌پاشو

السا:کم‌کم‌چشمام‌بازکردم‌گفتم‌من‌کجام‌

آدرین:وای‌بهوش‌اومدی‌السا:آدرین‌محکم‌

بغلم‌کردو‌گفت‌:بهوش‌اومدی‌السا:آره‌

مرینت‌کجاس‌آدرین:همینجاس‌الان‌

صداش‌میکنم‌فعلا👋السا:ممنون‌

آدرین:به‌مرینت‌گفتم‌السا‌کارت‌داره‌

مرینت‌:رفتم‌توی‌اتاق‌السا‌گفتم‌سلام‌

جوابموداد‌السا:یک‌چیزی‌میگم‌به‌کسی‌

نمیگی‌مرینت:نه‌بگوگفتم‌توکه‌دخترکفشدوزکی‌

هستی‌چرا‌هویت‌خودتوبه‌گربه‌ی‌سیاه‌نمیگی‌

مرینت:چون‌این‌رازابرقهرمان‌هاست‌

السا‌:چطورمن‌هویت‌توروگربه‌رومیدونم‌

مرینت:چ‌چ‌چی‌توهویت‌گربه‌رومیدونی‌

السا:خب‌مگه‌چیه‌آره‌میدونم‌مرینت:اون‌کیه‌

السا:به‌کسی‌نمیگی‌اون‌آدرینه‌مرینت:شوکه‌

شدم‌اواون‌آدرین‌بود‌وایی‌خداچیکارکنم‌

من‌همش.دلشوشکوندم‌‌وای‌نه‌باید‌ازش‌

عذرخواهی‌کنم‌السا:بروبهش‌بگوباشه‌

مرینت:باشه‌رفتم‌پیش‌آدرین‌نشستم‌

گفتم‌آدرین‌توکت‌نواری‌آدرین:مرینت‌اومد‌

کنارم‌نشست‌وگفت‌توکت‌نواری‌شوکه‌شدم‌گفتم‌

اون‌ازکجا‌میدونه‌بعداون‌گفت‌من‌لیدی‌باگم‌وایی‌نه‌

مرینت‌لیدی‌باگه‌مرینت:آدرین‌انگارشوکه‌شد‌

گفت‌واقعا‌گفتم‌آره‌بعدش‌گفتم‌تیکی‌خال‌هاروشن‌

آدرین:بعدش‌منم‌گفت‌پلگ‌پنجه‌ها‌بیرون‌

آدرین:لیدی‌باگ‌مرینت:کت‌نوار🐞🐾