🌺سلام اینم پارت ﭺهارم ببخشید دیر شد🌸

شب شد مرینت و ادرین تا شب باهم صحبت میکردن تا ادرین رفت .

 

ادرین : مرینت من باید برم میشه برگه منو بدی ?

 

مرینت : اره بیا بگیر !

 

ادرین : 😌 خداحافظ👋

 

مرینت تا صبح نتونست بخوابه وقتی صبح شد ﭺتین از مرینت خواست بره مدرسه "

 

مرینت : ﭺتین من نمیتونم برم !

 

ﭺتین : اما تو ﭺی میخوایی به معلمت بگی ,?.

 

مرینت : ولم کن ﭺتین بزار تنها باشم 

وقتی ادرین به مدرسه رسید همه درمورد نیل صحبت میکردن 

ادرین : سلام ﭺی شده ﭺرا همه درمورد نیل صحبت میکنین?

 جنک دوست ادرین بود .

جنک : سلام ادرین میگن نیل فردا از ﭺین به پاریس میاد !

ادرین : جنک یعنی ﭺی یعنی فردا نیل به پاریس میاد ?

جنک: اره !

ادرین وقتی فهمید نیل به پاریس میاد اصلا خوشحال نشد و به خودش گفت : حالا من باید به پدرم ﭺی بگم .

نیل یکی از دوستان خوانوادگی پدرش بود و در پاریس کسی رو نداشت که به خونش بره !

ادرین وقتی به خونه رسید پیش پدرش رفت و گفت : پدر فردا نیل به پاریس میاد !

پدر ادرین :😊 خوبه دیگه لازم نیست به کلاس شمشیر بری و کنار نیل میمونی !

ادرین :😱😦نه پدر پدر 😳😳

مرینت گفت هرﭺه سری باید پیش ادرین برم ﭺتین

ﭺتین : ﭺرا دیگه لازم نیست که بری

مرینت باید بهش بگم که من لیدی باگ هستم !

ﭺتین : 😱😤 نه مرینت این کارو نکن 

مرینت : ﭺتین خودش گفت من تمام زندگیم دنبال لیدی باگ میگردم اون وقت من این فرصت تکرار نشدنی رو باید از دست بدم ?

ﭺتین : درست درست ! اما یه اتفاقی میوفته  

مرینت : ﭺتین تنها کاری که باید انجام بدم لطفا بزار برم

ﭺتین : ﭺرا مرینت ﭺرا 

مرینت :😖😖ﭺون دوسش دارم ﭺتین دوسش دارم

ﭺتین : باشه برو اما بدون این کار کار درستی نیست

مرینت : نه خودم میدونم کدوم راه درسته

مرینت با سرعت به خونه ادرین رفت اما وقتی رفت نیل از ماشین پیاده شد !

مرینت : این از کجا اومد

نیل : سلام مرینت 

مرینت : نیل تو از کجا پیدات شد 

نیل : فکر گنم از من خوشت نمیاد

مرینت : ﭺرا باید از تو خوشم بیاد ?

نیل : این حرفتو دوست نداشتم 

مرینت : 😠😠

وقتی ادرین از در داخل اومد مرینت رو دید

مرینت : ادرین باید یه ﭺیزی بهت بگم 

ادرین : مرینت الان وقتش نیست 

مرینت : اما اما ادرین 

ادرین : لطفا مرینت 

مرینت:باشه 

نیل : سلام ادرین جون دلم برات تنگ شده بود 

ادرین : سلام نیل بیا بریم تو

ادرین نیل رو برد داخل تا کدورتی پیش نیاد 

   

                 🌹 پایان ادامه پنجم  🌹