سلام اینم پارت ۱۳

دیانا دیانا دیانا · 1399/11/22 07:02 · خواندن 2 دقیقه

سلام اینم پارت ۱۳ وپارت بعد خیلی غمگین هستش 😀😭

السا:ما کل ماجرا رو تعریف کردیم 

یهو لایلا گفت ها ها ها 

گول خوردین من دشمن شما هستم 

همه گفتن:چی بدبخت شدیم 

یهو کل برق ها رفت 

السا: آدرین

آدرین: بله چی شده السا: بغلم میکنی میترسم 

آدرین:السا رو بغل گردم درها قفل 

شده بود همه جیغ میزدند

مرینت:لایلا اومد سمتم دیگه چیزی 

نفهمیدم آدرین:یهو برق ها 

اومد در ها باز شد ولی مرینت 

نبود نگران بودیم یهو گوشواره 

مرینت روی زمین بود برداشتم 

آلیا:مرینت کو آدرین:وای نه 

آلیا:چی شده آدرین:لایلا مرینت رو برد 

آدرین:گوشیم پیام اومد گفت اگه 

میخوای مرینت زنده بمونه باید 

به آدرسی که میگم بیا آدرس هم فرستاد 

وای نه مرینت درخطره  آلیا:😥

آدرین:دنبالم بیاید 

رسیدیم یک خونه بود ولی. شبیه. خونه مرگ بود 

السا خیلی سفید شده بود 

یهو لایلا گفت دنبالم بیاید 

مرینت:بهوش اومدم توی یک اتاق بودم شبیه 

اتاق مرگ بود وای نه دادزدم آدرین 

آدرین:یک نفر داد زد آدرین

صدای مرینت بود تا میخواستم 

برم لایلا السا رو گرف یهو ناپدید شد 

آدرین:آخه این همه آدم چرا من 

باید عزیزامو ازدست بدم 😭😭😭😭

آلیا:نگران نباش نینو:😥

رفتیم توی خونه 

السا:بلند شدم دیدم مرینت 

کنارم میگه خوبی گفتم آره ممنون 

بقیه  کجان مرینت: 😔

السا:چ چی شده مرینت بگو آدرین کجاس 

مرینت:نمیدونم پیش لایلاست 

آدرین:لایلا ثفت بیابزیم رفتیم هممون 

رو انداخت زندان دیدم السا 

هنوز بیهوشه(لایلا دوباره تون هارو بیوش کرد) 

آدرین:مرینت (♥مرینت . 🖤آدرین) 

♥آدرین رفتم بغلش  یهو لایلا 

اومد مرینت رو میخواست 

ببره 🖤ولش کن......لایلا:درست 

صحبت کن 🖤لایلا 

چاقو زد به مرینت 😭😭😭😭😭😭😭😭😥

آلیا:زنگ زدم اوژانس 

بردنش اتاق عمل دکتر:چه نسبتی با 

ایشون دارید آدرین:من همسرش هستم 

دکتر:ایشون باید بستری بشن 

آدرین:گوشی مرینت زنگ خورد جواب 

دادم گفت خانم دوپنچنگ 

شمایید آدرین:بله من همسرشونم 

اون خانم گفت مادرو پدر ایشون فوت 

کردند آدرین: گوشی رو قطع کردم 

وای خدا مرینت اگه بفهمه 

حالش بدتر میشه دکتر:ایشون حالش 

خوبه ومیتونن فردا مرخص شن 

ممنون دکتر آدرین:آلیا و نینو رفتن 

خونه خب میریم فردا صبح 

اززبان خودم:صبح شد مرینت 

بهوش اومد دید آدرین 

خوابیده پتو خودشو انداخت روش 

باخودش گفت گوشیم کو 

آها اینجاس رومیز بود 

دیدم پیام اومده نوشته 

بود پدرو مادرم مردن😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥

وای خدا من تنهام کنترلم ازدست دادم 

گریه کردم 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭