پارت 9 عشق سره غرور و لجبازی
اقا فعلا اینو بخونین برای دختر زجر دیده ی من براتون سورپریز دارم و تا دقایقی دیگه که تایپش کردم میزارم بزن ادامه
# پارت 9
هممون خندیدیم سواره ماشین شدیم هممون سکوت کرده بودیم دست بردم و ضبط و روشن کردم
همه چی واسه تو ولی دل تو برام چیزی به غیر تو نمیخوام نه نمیخوام
اونی که نفسم بنده به نفساش تویی فقط که میمونه پاش بدونی کاش
دنیام اومدی تو دنیام دل بده بمون بام عاشق توام
تو شدی همه دنیام هرجا بری اونجام دست تو دستام عاشق توام
دنیام اومدی تو دنیام دل بده بمون بام عاشق توام
تو شدی همه دنیام هرجا بری اونجام دست تو دستام عاشق توام
میشناسم تورو بهتر از هرکی که بگی احساسم واسه هیچکسی نیست جز تو یکی
عشق تو واسه من تکراری نمیشه
دلتنگم دیگه دل تو دلم نیس واسه تو دلتنگم میدونی فقط این حسو به تو
دارم چون تو برام میمونی همیشه
میدونی چقد خاطره دارم ازت دار و ندارم تویی فقط تویی فقط
دیوونه ی توام من عاشق تو شدم تورو میخوامت واسه خودم واسه خودم
دنیام اومدی تو دنیام دل بده بمون بام عاشق توام
تو شدی همه دنیام هرجا بری اونجام دست تو دستام عاشق توام
دنیام اومدی تو دنیام دل بده بمون بام عاشق توام
تو شدی همه دنیام هرجا بری اونجام دست تو دستام عاشق توام
میشناسم تورو بهتر از هرکی که بگی احساسم واسه هیچکسی نیست جز تو یکی
عشق تو واسه من تکراری نمیشه
دلتنگم دیگه دل تو دلم نیس واسه تو دلتنگم میدونی فقط این حسو به تو
دارم چون تو برام میمونی همیشه
{اهنگ همه دنیام از بهنام بانی}
اشکم در اومد وقتی جیمی گند زد به زندگیم همیشه این اهنگ و خیلی گوش میکردم اخ لعنت بهت لعنت بهت... رسیدیم دانشگاه حوصله ی نق نقای استاد اگراست و نداشتم برای همین یه راست رفتم تو و سره جام نشستم جزومو دراوردم که یکی از پشت زد به مغنعم برگشتم نینو بود نینو با صدای ارومی که فقط من بشنوم گفت:به سلام چطوری چه عجبی راه گم کردی اومدی این طرفا دستم و به حالته خاروندن گذاشتم رو دهنم و گفتم: چرت و پرت نگو خودت که اولین نفری بودی که فهمیدی تیر خوردم تو دیگه چرا این حرفو میزنی؟ اوستاد: خب کلاس تمومه میتونید برید زیر لب غر زدم: ای کوفته کلاس تمومه ناسلامتی من تیر خوردم ای تیر بخوری الهی که یک زره احساس نداره البته حقم داری شرک که احساس نداره...کمی مکث کردم و ادامه داد: لابد اون دختره کاگامی هم فیوناست خخخخ یک پس گردنی از یکی خوردم برگشتم...کاملیا - جیغغغغغ کاملیا کاملیا: ساکت باش بابا دانشگاهه - خیلی نامردی رفتی دیگه برنگشتی با هم خندیدیم الیا و امیلی و امیلیا اومدن تا کاملیا رو دیدن پریدن بغلش...کاملیا یکی از دوستا کودکیه هممون بود رفت پیه یک رشته ی دیگه تو یک دانشگاه دیگه ی شبانه روزی برای همین دیگه ندیدیمش - تو اینجا چی کار میکنی؟ کاملیا: من داداشم کارل اینجا کمک استاده منم کمک کرد اومدم اینجا رفتیم بیرون همین طور که میرفتیم حرفم میزدیم - خب از داداش کوچیکت کارلوس چه خبر؟ کاملیا: هیچ خیره سرش میخواد زن بگیره{شخصیت امیلیا منو نکش} - اوهع از کی تاحالا کاملیا: چمیدونم سرش خورده به سنگ میخواد بره زن بگیره منو دیوونه کنه - خب برین بشینین تو ماشین من کتاب**رو جا گذاشتم برمیدارم میام وارده دانشگاه شدم داشتم تو کیفم دنباله کتابه میگشتم که با سر رفتم تو دیوار - ای لعنت بر سازنده ی این دیوار اخه کدوم احمقی دیوار به این سفتی رو اینجا گذاشته؟ دیواره صداش در اومد - خانم جلو پاتو نگاه نمیکنی وات؟ دیوارم مگه حرف میزنی؟چشمامو با درد وا کردم که بعله نره غولی را دیدم که دلم میخواست در جا با خاک یکیش کنم مرتیکه ی استغفرالله دار - ببخشیدا شما یدفعه جلویه من سبز شدی چشاش گشاد شد و گفت: ببخشید مگه من الفم که از زمین سبز بشم؟ - چمیدونم اقا چیشش بعدم رفتم و از کلاس کتابم و برداشتم و اومدم بیرون و سواره ماشین شدم با برو بچ برگشتیم خونمون...
********
پایان
ببخشید کمی کم است.
بای