p3زندگی راز آلود من

Zainab Zainab Zainab · 1400/01/27 13:43 · خواندن 1 دقیقه

یه نظر بدید دستتون اخ نمیشه😐ممنونم از کسایی که نظر میدید😊❤برید ادامه

مرینت

یه ربع گذشت از بی هوشی تیکی که ویز اومد(از تو جعبه)

ویز:مرینت تا یه هفته تیکی...مرینت...مرینت...تیکی چش شده؟

مرینت:ویز با هم بحث کردیم و تیکی افتاد.

یهو دیدم ویز ترسیده 

مرینت:ویز چی شده؟

ویز:بعدا بهت میگم اینو بگیر

یهو دیدم ویز یه مایع سیاه بهم داد.

مرینت:این چیه؟

ویز:این تیکی رو خوب می کنه،گفتم که بعدا بهت توضیح میدم،صبح ساعت ۳ بیا برج ایفل

آدرین

بلک نیم ساعت بود که بیهوش بود،که دیدم ویز اومد

ویز:آدرین بلک نباید...آدرین...آدرین...بلک چش شده؟بزار حدس بزنم تو هم مثل مری...یعنی لیدی باگ با کوآمیت دعوات شد و بلک بی هوش شد‌.

آدرین:آره

ویز:همه چیزو بهت توضیح میدم بعدا،اینو به بلک بده

دیدم یه مایع سیاه در آورد 

آدرین:این چیه؟؟

ویز:بعدا بهت میگم صبح ساعت ۳ بیا برج ایفل

 

تموم خیلی نظر میدید که بیشترم می خواین😐فقط یه نظر سنجی پارت بعدو الان بدم یا نه😁🤦🏻‍♀️