p7زندگی راز آلود من

Zainab · 08:18 1400/02/16

سلام،سلامممممم چه خبرا خوبین؟

ممنون که درک می کنین و شرمنده که پست نذاشتم دوستان

💦نفر اول:فاطمه زهرا.ممنون بابت نظرت عزیزم

💫نفر دوم:رز.ممنونم بخاطز نظرت خیلی خوشحال شدم

🍭نفر سوم:رها.ممنون بابت نظر ارزشمندت

اگه کسی هس که اسمشو نگفتم بازم شرمنده💜

آدرین

صبح با صدای ناتالی بیدار شدم.صبحونمو خوردم رفتم مدرسه،مرینت رو دیدم که داشت با خودش حرف می زد گفتم گوش بدم ببینم چی میگه؟

مرینت:سلام کت دودقیقه دیر اومدی...نه این درست نیست کت هیچوقت دیر نمیاد،سلام کت ویز به من گفت:اون روز کوآمی ها بیهوش شدن اسمه منو داشته لو می داده بهت...نه...نه...نه...این خوب نیست وای....

دیگه داشتم شاخ در می آوردم،مرینت عصری با من قرار داره؟!نه...نه...نه.(خنگول خودمی چه میشه کرد😂)

تعحب کردم و رفتم جلو..

آدرین:سلام مرینت

مرینت:شلام یعنی بلات یعنی ملام نه سلام

آدرین:خوبی مرینت؟

مرینت:ایندفعه نباید به لکنت بیوفتی حواست باشه.ممنون نه خوب نیستم یعنی خوبم تو چطوری؟

آدرین:خوبم ممنون.اتفاقی شنیدم با کت قرار داری

مرینت:آره یعنی نه داریم یه فیلم می سازیم تو کت میشی؟(دروغ)

آدرین:آره بریم تو کلاس

مرینت:بریم

آلیا:سلام مرینت،سلام آدرین

نینو:سلام آدرین،سلام مرینت

آدرین و مرینت:سلام بریم تو کلاس

آلیا و نینو:بریم

رفتیم تو کلاس نشستیم سره جاهامون که خانم بوستیه اومد.

همه بچه ها:سلام خانم بوستیه

خانم بوستیه:سلام بچه ها

که یهو دیدم مرد کبوتری شرور شده 

خانم بوستیه:صبح امتحان دارین بخونید و برید خونه هاتون

تبدیل شدم و لیدی اومد بدون هیچ حرفی از پنجه ی برنده و لیدی از گردونه ی خوش شانسی استفاده کردیم شکستش دادیم و رفتیم خونه.

خوب برا بعدی ۵ کامنت و ۱۰ لایک اگه پر شد و پست نذاشتم شرمندهههه،بای تا های😁✋