یه وقت هایی به دنبال عشق میگردیم در بین انبوهی از مردم چون هنوز یاد نگرفتیم که عشق های بزرگ پیدا نمیشن ….ساخته میشن(:
***
میترسم یہ روزم برسہ کہ بہ نبودنت عادت کنم ولی بخوای برگردی .
***
اعتراضی کردم از این عشق با ناراحتی
داد پاسخ این چنین،هر جور دیدی راحتی
تا شدم وابسته اش دیدم خیانت می کند
هی تحمل می کنم با یک دلِ پر طاقتی
سرد شد با قلب من از کوه یخ هم سرد تر
خوب می بینم به ما دیگر ندارد رغبتی
***
غمگینم
خودم را بغل گرفته ام
و شانه هایم
چون گهواره ی کودکی گریان
تکان تکان می خورد!
غمگینم
و می دانم هیچ پرنده ای
روی شاخه های لرزان یک درخت
لانه نخواهد ساخت!
***
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
***
بی پنجره ای غریبه ای در وهمی
عشق است اگر از آن نداری سهمی
فهمیدن عشق عاشقی می خواهد
یک بزرگ می شوی و می فهمی
***
کاش یک نفر بود
که دوستم داشت
که دوستش داشتم
و همین را برای همیشه میگفت
و همین را برای همیشه میگفتم
همین دوستت دارم را
به همین سادگی…
***
عجب تلخ بود (:
شیرینی دروغی عاشق بودنش!!