میراکلس لیدی باگ

میراکلس لیدی باگ

اینجا یک وب استثنایی با افرادی فوق العاده استثنایی

من برگشتم

Ani · 12:57 1399/12/14

سلام یه چند وقتی بود که نبودم واقعا معذرت میخوام ولی سرم خیلی شلوغ بود و واسه امروز و فردا هم کلی تکلیف دارم اومدم بگم که طی چند روز آینده پارت جدید میزارم

البته یه دلیل دیگه هم دارم که نیومدم این داستان عشق اشرافی رو که من دارم میزارم در یک وب تاول هستش و از یه سایتی دانلود میکنم و اینکه اون سایت فیلتر شده و من تازه امروز لینک  جدیدش رو پیدا کردم امروز میرم بقیش رو مینویسم و شنبه واستون میزارم چون فردا مدرسه ی ما جشن داره و من حتما باید برم 

واقعا ببخشید

فعلا

سلامممم من اومدم پس از هزاران سال ولییییی نه با پارت 1 بلکه با پوسترررررر

یه تشکر گنده بکنم از امیلی جون که زحمت پوستر رو برام  کشید خیلییییییی ممنونمممممممم امیلییییییی❤❤

میخواممممم جیغغغغ بزنمممم  ولیییییی الاننننن دارممممم جیغغغ میزنمممم

چراااا؟

چون که دوستان گل و قشنگم بنده برای 3 دور پارت 1 رو بازنویسی کردم و هر 3 بار پریده و الان دارم واسه بار 4 بازنویسی میکنم

از اونجایی که یک پارت خیلی طولانی میشه هر پارت رو دو بخش میکنم

مثلا پارت 1.1 یا 1.2 با 3.1 این طوری

پوسترم:👇👇👇

داستان جدید

Ani · 06:25 1399/11/12

سلامممم 

میخوام که یه داستان جدید بنویسم اسم اصل یه داستان دوست عزیز منه و میخوام بزارم اسمش رو عشق سلطنتی 

خیلی قشنگه😊😊 یه خلاصه ازش میزارم 

امروز پارت اول رو نمیزارم چون که دارم فعلا پارت هاش رو بازنویسی میکنم و طول میکشه ولی به محض اینکه بازنویسی تموم شد روزی یکی یا دو تا پارت ازش میزارم امیدوارم خوشتون بیاد

خلاصه: ماری یه فرد عادیه که یه روز خیلی اتفاقی وارد کتاب کلویی من میشه (اسم مزخرفیه نه؟ 😕) و در اونجا به جای شخصیت مهربون و ساده ای به نام مارینت وارد میشه مشکل اینجاست که مارینت در آخر کتاب به دست بهترین دوستش کلویی میمیره  و مشکل اصلی اینه که شخصیت اصلی کلویی هستش(مامان😯 ) و حالا ماری باید در بدن مارینت از سرنوشت شون خود فرار کنه 

پایان خلاصه

داستان خیلی قشنگیه به شخصه خودم ازش لذت بردم ولی موضوع اعصاب خورد کن داستان نویسنده  کتاب بود 😐(ایشششش )

چون کلویی رو با اون چی بگم آخه کلویی این داستان دقیقا عین کلویی توی میراکلسه در این حد و تمام شخصیت هایی که با کلویی مخالفن تو داستان شرورن 😐

یه چیزی رو  هم بگم اگه داخل داستان [    ] این اومد من دارم پارازیت میندازم اگه این 《   》اومد وجدان عزیزم شینا داره پارازیت میندازه گفتم بدونید 

ببخشید زیاد شد 😁😁 جانه 《مثل آدم بگو خدافظ دیگه اه😑😑😑》😐😐

نویسنده جدید

Ani · 09:22 1399/11/07

سلاممممم 

من آنیتا هستم میتوانید من رو آنا یا آنی صدا کنید فرقی نداره 

امیدوارم که از تمام پست هام خوشتون بیاد 😊😊

ردای اینکه یکم بیشتر باهام آشنا بشید یه کوچولو از خودم میگم 

2 ساله که میراکولر هستم و چند ماه هستش که اوتاکو شدم

12 سالمه و ..... حال ندادم بقیش رو بگم😆😆😆

تنبل رو رد کردم رسیدم به گشاد 😐

خب فعلا همین اگر درخواستی داشتید در خدمتم 😁

جانه