سلاماینمپارت۳
اززبانگربهیسیاه:تاگفتآدرینشوکهشدمبایدهویتخودم
روبهشبگمچوناونخواهرمبودوقتیقیافشدیدمخیلی
شبیهخودمبودیهوگفتمپلگپنجههاداخلتبدیلبهآدرین
شدمالسا:😶تووتووووآدرینیواییسرمیهوهمهجا
تارشدوقتیبلندشدمتوییکخونهبودمرویتختآدرین
نبودازرویتختبلندشدمداشتمبهعکسهانگاهمیکردم
یهوچشممبهیکعکسافتادنگاهکردماونکامپیوتر
تصویرزمینهعکسمادرمبوداشکمدراومدهبودداشتم
گریهمیکردمآدرین:خواهرمبیهوششدهبودسریعگرفتمش
بردمخونهرویتختگذاشتمشصبحشدهبودیعنی
منواونازشبداریمحرفمیزدیمبردمشخونه
رویتختمگذاشتمشخیلینازخوابیدهبودپتوروشانداختم
رفتمدوشبگیرموقتیدوشگرفتملباسپوشیدم
درحمامبازکردمدیدمدارهبهعکستصویرزمینه
کامپیوترکهعکسمادرمبودنگاهمیکنهوگریهمیکنه
رفتمبغلشکردماونممنوبقلکردالسا:آدریناومد
بقلمکرداونتنهاکسیبودکهآرومممیکردگفتمآدرین
گفتبلهگفتممنوتویمدرسهخودتونثبتنامکنی
آدربن:گفتمآرهچراکهنهالانساعت۷صبحصبحانهبخور
میشهساعت۸میریمراستیبهبابامنگفتمالسا:چی
بابازندههستشچرانگفتیدلمخیلیبراشتنگشده
آدرین:عهمگهتونمیدونستیازوقتیکهتورفتیبابا
اصلابهمناهمیتنمیده