انگیزشی
خب بپر ادامه
خب بپر ادامه
خب اید وارم خشتون بیاد
خب بچه ها این پارت۸۸۳۰ کارکتر لطفا به همین اکتفا کنید شاید فردا بقیشو بدم آخه امتحانای ترمم شروع شده ولی قول میدم زود به زود بدم
سلام بازم اومد اینبار میخوام کنار عروس آبی یه داستان کوتاهم بدم
مشهصات
نام:پورشه
تعداد پارت :۱۰ تا
تعداد فصل :۱
ژانر : هیجان انگیز .عاشقانه. اکشن
امیدوارم خشتون بیاد
ایدشم داشتم داستان تک پارتی باسه مشابقه امیلی مینوشتم یهو دیگه خیلی زیاد شد کفتم داستان کوتاهش کنم
میدونم منتظرین پارت بعدو بدم ول خستم
امروزم اولین امتحان ترمم بود
خوابم میاد شدیدا زیاد
رمان"رویا"رو هم دادم اونم طولانی بود حوصله ندارم جدیده اینو بدم
ببخشید
دفعه ی بعد از این پارت میدم
البته قول نمیدم سعی میکنم😂
فعلا بایی😂✌
هایی
چون دخملای خوفی بودید
نه تا کامنت و پنج تا لایک ددین زود ددم😂
الهام جون من ارام ارام بپرس😂
بعدم من شدم یعنی نشدم چیزه...ماجرا دره خاصی بدنی زیر این پست یا زیر پست بعدی که به احتمالا سوگلیه ارباب بپرس😉✌
بدوین ادامه که کار درممم😂💙
این نیز میگذرد
«برای بقیه…
نمیدانم چطور میگذرد…!
اما برای من…
انگار…
خنجر بر گلویم گذاشته اند…
اما نمیبرند…»
***
یکم که بازی کردیم....رفتیم داخل..پسره داشت با نگاهش من و قورت میداد...چشم غره ای بهش رفتم روم و این ور کردم...
خلاصه..گذشت تا این که مسابقه تموم شد و قرار بود اعلام کنند کیا برنده شدن..
که اسم داداشم و خوندن....حسام....
منم بخاطر خوشحالی داداشم....یه هوراااایی گقتم و رفتم بیرون.. دوباره غرق گذشته شدم که با صدای یکی ازون پسر ها دست از سر افکارم برداشتم و نگاش کردم..
پسره: خوشگله اسم و فامیلیت چیه؟
نه دیگه جدا داشت میرفت رو اعصابم.... خیلی بده.. یه نقر بهت درخواست بده... تو هم بدترین لحظت باشه که داری به عشقت خیانت میکنی 🖤💔
اعصابی شدم..از دست خودم..از دست بی غیرتی محمد جواد....از دست این دنیا و ادما...
داد زدم: تو اصلا مگه فضولشی هااااان؟
گمشو برو اون ور تا کاری نکردم پشیمون بشی
منتظر جوابشم نموندم و سریع رفتم داخل...
***
داشتم تنها میومدم خونه... سرم و انداخته بودم پایین از وسط خیابون راه میرفتم و شعر میخوندم شعری که سر قبر زنداییم خوندم :
غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق
یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق
بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار
اشک میریزه از دو چـشمش مثل بارون وقت دیدار
زیر لب با گریه میگه : مهربونم بی وفایی
رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی !
آخه من تو رو می خواستم ، نه اون نجیب خوب و پاک
اون صدای مهربون ، نه سکوت سرد خاکو
تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود
دیدنت حتی یه لحظه راه حل مشکلم بود
تو که ریشه کردی بـا من ، توی خاک بیقراری
تو که گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری
ღگپس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی ؟
تو عزیزترینی اما ، یه رفیق نیمه راهی
داغ رفتنت عزیزم خط کشید رو بودن من
رفتی و دیگه چه فایده ؟ ناله و ضجه و شیون ؟
تو سفر کردی به خورشید ، رفتی اونور دقایق
منو جا گذاشتی اینجا ، با دلی خسته و عاشق
نمیخوام بی تو بمونم ، بی تو زندگی حرومه
تو که پیش من نباشـی ، همه چی برام تمومه
عاشق خـسته و تنها ، سر گذاشت رو خاک نمناک
گفت جگر گوشه ی عشقو ، دادمش دست تو ای خاک !
نزاری تنها بمونه ، همدم چشم سیاش باش
شونه کن موهاشو آروم ، شبا قصه گو براش باش
و غروب با اون غرورش نتونست دووم بیاره
پا کشید از آسمون و جاشو داد به یک ستاره
اون جوون داغ دیده ، با دلی شکسته از غم
بوسه زد رو خاک یار و دور شد آهسته و کمکم
ولی چند قدم که دور شد دوباره گریه رو سر داد
روشو بر گردوند و داد زد : به خدا نمیری از یاد !!!
یهو چشمم خورد به یه پسر...اشنا عه اشنا بود
«هــر چقدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی
یـــک نقطـــــه
یـــک لبخنـــــد
یـــک نگــــــــاه
یــک عــطــر آشــنـا
یــک صــــــــدا
یــک یـــــــــــاد
از درون داغونـــت می کــــند
هــر چقدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی…!»
سلام من اومدم با پارت دو عروس آبی
امیلی لطفا تو موضوعات عروس آبی رو بزار و خانواده ی گمشده رو پاک کن با تشکر
سلام من بایه داستان جدید اومدم
اگه خشتون اومد پارت بعدم میزارم
پوستر نداره متاسفانه
مشخصات و پارت ازمایشیم گذاشتم ادامه
پس بپر ادامه مطلب
سلاممممم من اومدم بازم
دوتا ایده باسه کاردستی
اولین ایده
اسم کاردستی :دفترچه انگیزه
وسایل لازم
خودکار رنگی
دفترچه به هر شکلی دوست داشتید (صفحه های دفترچه بزرگ باشه بهتره چون نوشته ی بیشتری توش جا میشه)
هایلایت رنگی
روانویس مشکی (پس نده بهتره)
اینترنت
تبلت یا موبایل و یا لپ تاپ
طرز تهیه
دفترچه رو باز میکنید
توی اینترنت سرچ میکنید انگیزشی رنگی رنگی یا انگیزشی
میتونید جمله ای رو که مینویسیدبه انگیلیسی یا زبانای مختلفم بنویسید
خب میتونید خودتونم جمله انگیزشی بسازید
هایلایتاتون و بردارید و جمله رو با هایلیات بنویسید
روانویس مشکی رو بردارید و دوباره رو هایلایت همون جمله رو بنویسید
حالا اگه جله رو به انگیلیسی نوشتید پایین صفحه اگه جاداره یه کادر بکشید و روی کادر رو تزئین کنید بعد با خودکار رنگی معنیش رو تو کادر بنویسید .
برای کاردستی بعدی بپر ادامه
های
خوفیننننن هوم؟
شاید زیاد کشنگ نباشه ولی خب خودم میدوستم
خب من این رمان و با رمان سوگلی ارباباز این به بعد یکی در میون پارت گذاری میکنم
خوبه؟
راستیاین رمان...یک جورایی یک چیزی قاطی پاتی از ایرانی و خارجیه
حالا بزنید بریم ادامه😉
من که رفتم بای😂
خب اول دو تا کتا داستان معرفی میکنم که چند جلد
اولی قصه های همیشگی
نام نویسنده کریس کالفر
داستانش جادوی ماجرا جویی هجیجان انگیزه
پیشنهاد میکنم جایی دنبالش نگردید چون همه جارو گشتم ولی هیچ جا نداشت
میتونید از فیدیبو بخرید ولی جلد چهارمش تو طاقچس
تا جلد ۵ درومده و تا ۶ جلد
دومیکتابخانه ی آقای لمنچلو
داستان طنزه و ماجرا جویی
اسم نویسندش یادم نمیاد
این و میتونید پیدا کنید
دوتا جلد داره
داستان حذابی هم داره
خب برای معرفی اهنگ بپر ادامه
من اومدم
نگین خوبی به خدا اگه بلایی سر خودت آورده باشی من خودم و از زندگی ساقت میکنم
بچه ها تورو خدا من ده جون ندارم یه غم دیگه بکشم زن عمومم مرد بچه ها با اینکه زیاد زن عموم رو نمیشناسم ول میدونم رفته پیش داییم آخه خواهر برادرن
دیشب داشتم خرید میکروم باسه تمروز یه پیرمرد دیدم فال میفروشه یدونه خریدم توش شعر نداشت
توش فقط نوشته بود
غم را از دوش دسگران بردار بچه ها من فکر میکنم معنی فالم این بوده که شمارو خوشحال کنم
آخه بعدش یه فال دیگه گرفتم توش هم شعر نوشته بود هم معنی شعر تازه فال اولی رو به پیرمرده نشون دادم گفت من قبل از فروش فال تمام فالا رو چک میکنم توش یه همچین فالی نبوده.
خب حالا بریم سر مسابقه
هرکی بتونه تا یه هفته پستای غم گین نزاره من تا پارات ۲۰ خانواده ی گمشده میزارم و هم طنز و هم عکس میراکلسی هم میزارم کتاب و سریالم معرفی میکنم.
بچه ها نمیخوام کاری کنم غم رو دلتون بمونه درد و دل کنید با بقیه ولی سعی کنید روحیه ی شاد داشته باشید باور کن خواهزم رفته بود بیرون یه دختره رو دید بود داشتش میرقصید آهنگ میخوند کلا اونثدر شاد بود سهو افتاد زمین بلند شد دوباره رقصید
راستی امیلی چه شکلی بکیلیک بزارم کمکم کن.
راستی کساییم که نویسنده نیستن براشون پاراتارو میزارم ولی اگه نویسنده ها پست های زیاد غمگین نزازن زود به زود میدم
راستی نگین کشتمت اگه بلایی سر خودت اورده باشی.😤
تو جاده تصادف شده بود…
همه ی جمع شده بودن
منم واسه اينكه صحنه رو از نزديك ببينم
از اون ور داد زدم
گفتم: بريد كنار من پدرشم!!
وقتي رسيدم ديدم اوني كه تو خيابان افتاده يه الاغه!!
هيچي ديگه اون وسط مسطا چندتا خانم و آقا از شدت پاره گي به
دليل خنده به درجه رفيع شهادت نائل شدن……
بعله….
***
ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺴﺮِ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﻪ
ﺣﺴﯿﻪ؟
ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺖ ﺑﭙﺮﺱ !!!!
***
دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود …
براش دست تکون دادم ؛ اونم همینکارو کرد و بوسم برام پرت کرد !
خلاصه Love وصفا و صمیمیت .. خیلی خوشگل داشت پا میداد
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود:»»»
***
ﯾﻪ دونه ﻣﻮﺯ ﺧﺮﯾﺪﻡ ؛ شد 11000 ﺗﻮﻣﻦ !
پوستشو کندم گذاشتم رو ترارو وزن کردم .
ﻭﺯﻥ ﭘﻮﺳﺘﺶ در 11000 ضرب کردم بعد ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﮐﻞ ﻣﻮﺯ کردم ؛
ﻗﯿﻤﺖ ﭘﻮﺳﺘﺶ شد 4500 تومن !
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ؛ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ !!!!!!!
***
ﮔﻮﮔﻞ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺬﺍﺭﺣﺪﺍﻗﻞ 2 ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻤﻮ ﺗﺎﻳﭗ ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ
ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻥ ﺁﺑﺮﻭ ﺣﯿﺜﯿﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ همه ی
***
همسايه بیشورمون ساعت دونصف شب با مشت ميکوبه به ديوار
.
.
.
.
حالا خداروشکر من خواب نبودم داشتم ” شیپور ” تمرين ميکردم.
ملت دیوونه شدنا !!
***
😂😂😂😂❤
دلتنگ که بشی همه کارای
بدشو فراموش میکنی! =) 🖤
***
یکیم نیست بگه هروقت ناراحت شدی بیا بهم بگو تا باهم ناراحت شیم.!
***
رفتن که همیشه دست تکان دادن نیست و همیشه با خداحافظ گفتن همراه نیست!
می شود بمانی اما رفته باشی!
چقدر دورِمان پُر است ، از مانده های رفته ..
مگ نه ؟
***
هیچ چیز موندنی نیست......
مهربان باش 🖤🖤
***
بیشتر از سنتون بفهمین؛
اما جلوتر از سنتون زندگی نکنید...
یه روز حسرت کودکی،
نوجوانی و جوانیِ زندگیِ
نکرده تون رو میخورید...!
***
کاش میشد یکیو بغل کنم الان بعد بهش بگم؛
میدونی، میدونی من خیلی خستم، احتیاج دارم ی مدت دور شم از اینجا و ادماش!
***
شده دردی به دلت ریشه کند آب شوی؟!
همه شب با غم دلتنگی خود خواب شوی؟
***
میگَنقلباُستُخونندارہ؛پسایناچیہکہتوش
میشکَنہ-!'•؟
***
بِهقَلبمافتِخارمیکنَم••͜[🤺⃟⃟⃟🏹]
-بازیدادِهشده
-سوختِه
-شَکستِه
-اَماهنوزَمکارمیکُنه •͜•
***
ماکهبدبودیم #تمامخوبان بهفدایش
وفاداربودیم #تمامنامردان بهفدایش🖤
***
هـــیچـوقـــت نــزار ی پـــســر بـــــــــرای بــار دوم بــگـه نــمـیخــوامتــ.
***
آخرش این شعرها دست مرا رو می کند
نم نمک دارد به عشقت قلب من خو میکند
ماهتابا! بگذر از تقصیر این دیوانه که...
رهگذر را هم نگاهت ساده جادو می کند
اخم و لبخندت به یک میزان دل از من می برد،شوکران از دست هایت کار دارو می کند
گشته ام این روزها از باد هم آواره تر...
هر چه با من می کند آن جعدِ گیسو می کند
مرده هم باشم به من جان میدهد یک
بوسه ات چای تلخم را لبانت قند پهلو می کند
ساده پابندت شده ای شیر عقل و قلب من...
دام لازم نیست، چشمت صیدِ آهو می کند
جان به لب کرده ست فکرِ رفتنت عمری مرا...
قهرمان قصه را هم عشق ترسو می کند
آخرش رسوای عالم می کند عشقت مرا...
آخرش این شعرها دست مرا رو می کند
***