پارت 5 دو عاشق و یک معشوق
اینم پارته اخر از این داستان که امروز دادم
برو ادامه
اینم پارته اخر از این داستان که امروز دادم
برو ادامه
ببینین من چقدر زود میپارتم.
خو دیگه برو ادامه
سلوم مجدد عزیزان این پارت شاید دوباره بازنویسی بشه پس زیاد رویه این دل نبندین چون شاید ایده های بهتری بیاد سراغم عوضش کنم حالا بماند برید ادامه ی مطلب و داستان رو مشاهده کنید.
خب شاید بپرسین مرینت الیا و ادرین و از کجا میشناسه؟خب در سنه 15 سالگی مرینت و الیا با هم دوسته صمیمی بودن ولی الیا برای تحصیله بهتر میره نیویرک و در سنه 19 سالگی بر میگیرده مرینتم خبر نداشته و در اون پارتی برای اولین بار دوستش بد از 4 سال می بینه اما دوستش اونو نمی بینه ادرین و امییل هم وقتی خیلی وقت پیش رفته بود پیششون دیده بودتشونو اینکهکاگامی دوست دختره ادرینه گابریل مرده و اینکه حالا مثلا اگه مرینت به امیلی میگفت کاگامی دوست دختره ادرینه مثلا چی میشد؟خب امیلی از کاگامی،لایلا،کلویی،لوکا و فیلیکس متنفره و اگه بفهمه ادرین با کاگامی حتی کوچک ترین ارتباطی داره ادرین رو زنده به گورش میکنهخو دیگه اینم توضیحاتی که باید میدونستین.
سلام برو ادامه پارت 2 رو بخون نظر و پسند نشود فراموش.
سلوم بفرمایید اینم پوستره این داستان دست سازه خودمه.
کپی=مرگ،زجر و هرچی تو دنیا درد داره حالا چرا؟چون صدبار موقعه درست کردنش زد بیرون دیوونه شدم تا درستش کردم.
خدانگهدار
جونه ما دیدین؟من چه دخمله خوبیم؟
برو ایدامه بخون
اگه نظر ندی ادامه نمیدم
بدو ادامه
سلام اصلا پوستر درست نکردم فقط در حده ازمایشیه.
وجی:اب پرتقال میخوای؟
بگو چی میخوای وجی؟
وجی:باید چیزی بخوام؟
بعله چون تو اصولن وقتی مهربون میشی که کارت گیره منه
وجی:نه اصلا
خیله خب خیلی وراجی کردیم منو وجی بپر ادامه تا بیو رو بخونی.