💔سفر به دیار عشق💔 پارت ۱۹۹
«کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا قسم نبودنها همین نزدیکیهاست …»
«کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا قسم نبودنها همین نزدیکیهاست …»
«من به جرم با وفایی چنین تنها شدم چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم»
«غیـــرت مــــــردانه ات کـــــجاست ؟
زمانـــی کـــه معشــــوقه ات از تـــــجاوز تنــهایی رنــــج می کشیـــد ،
بـــه جـــای درکـــش
ترکـــش کــــردى …»
ای غروبِ غریبانه ی دل…●♪♫
سلام ای طلوعِ سحرگاهِ رفتن●♪♫
سلام ای غمِ لحظه های جدایی…●♪♫
خداحافظ؛ ای شعرِ شب های روشن●♪♫
خداحافظ؛ ای شعرِ شب های روشن●♪♫
خداحافظ؛ ای قصه ی عاشقانه●♪♫
خداحافظ؛ ای آبیِ روشنِ عشق…●♪♫
خداحافظ؛ ای عطرِ شعرِ شبانه●♪♫
خداحافظ؛ ای همنشینِ همیشه…●♪♫
خداحافظ؛ ای داغِ بر دل نشسته●♪♫
تو تنها نمی مانی؛ ای مانده بی من…●♪♫
تو را می سپارم؛ به دل های خسته●♪♫
تو را می سپارم؛ به مینای مهتاب●♪♫
تو را می سپارم؛ به دامانِ دریا●♪♫
اگر شب نشینم اگر شب شکسته؛ تو را می سپارم به رؤیای فردا●♪♫
به شب می سپارم تو را؛ تا نسوزد…●♪♫
به دل می سپارم تو را؛ تا نمیرد●♪♫
اگر چشمه ی واژه از غم نخشکد؛ اگر روزگار این صدا را نگیرد●♪♫
خداحافظ؛ ای برگ و بارِ دلِ من●♪♫
خداحافظ؛ ای سایه سارِ همیشه●♪♫
اگر سبز رفتی… اگر زرد ماندم…. خداحافظ؛ ای نوبهارِ
همیشه●♪♫
«این روزها برای تنها شدن،
کافیست صــــــــــــــــادق باشی»
«درد را با چه اندازه می گیرند ؟
درد دارم ؛ از اینــجا تا تـــــو !»
«من به جرم باوفایی این چنین تنها شدم
چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم»
«گاهی وقتا لازمه یکی کنارت باشه… کاری نکنه… حرفی نزنه… فقط باشه!!… ایکاش بودی»
«عشق چیز عجیبی نیست
همین است که تو دلت بگیرد
و من نفسم …»
«دلتنگی همیشه از ندیدن نیست؛ لحظه های دیدار با همه ی زیبایی، گاه پر از دلتنگی است … چه سخته دلتنگ کسی باشم که میدونم دیگه مال من نیست… من رو ببخش که با خیال واهی تمام این چهار سال تو رو برای خودم میدونستم»
«مثل آسمان می مانی؛ دوستت دارم اما نمیتوانم داشته باشمت…»
💔🖤
«اشکاتو پاک کن همسفر
گاهی باید بازی رو باخت
اما این و یادت باشه
دوباره میشه زندگی رو ساخت»
💔🖤
«ای ستاره ها که بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته اید
ای ستاره ها که از ورای ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته اید
آری این منم که در دل سکوت شب
نامه های عاشقانه پاره می کنم
ای ستاره ها اگر به من مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره می کنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خود پسند
ناز و عشوه های زیرکانه خوشتر است
ای ستاره ها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد
ای ستاره ها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟
سر نهاده ام به روی نامه های او
سر نهاده ام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دو رویی و جفای ساکنان خاک
کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید
ای ستاره ها ستاره های خوب و پاک
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
ای ستاره ها که همچو قطره های اشک
سر به دامن سیاه شب نهاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشاده اید
ای ستاره ها کز آن جهان جاودان
روزنی به سوی این جهان گشاده اید
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟
ای ستاره ها،ستاره ها،ستاره ها
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟»