میراکلس لیدی باگ

میراکلس لیدی باگ

اینجا یک وب استثنایی با افرادی فوق العاده استثنایی

سلام بچه ها متاسفم من مشکلاتی داشتم که الا دیگه نیستن

و تا جایی که هست یه روزی سه تا پارت میدم 

🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

و یه پوستر جدید درست کردم و لطفا خواننده های عزیز وب لطفا بگید که از رمان من خوشتون اومده و براش اهنگ درست کنید 

و امیلی جان لطفا اسم رمان رو تغییر بده و بنویس { جدال بر سر  غرور و عشق }

🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

و بچه ها من تا پارت ۸ میدم و در پارت ۸ نظر سنجی میزارم اینکه من حس میکنم یعنی احساسی دارم که شما داستان منو دوست ندارید و بهتره ادامش ندم 

و اگه دوست نداشتید بگید من چندتا رمان دیگه هم دارم 

🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

بای ، نظر فراموش نشه هر روز برای ۳ تاشون ۲۵ تا نظر و کامت میخوام ، ممنون 🔞

اسیر عشق و معشوق ❣4

❄Elsa❄ · 18:49 1400/02/07

سیلام دخمرا 

اومدم با یه پارت دیگه چون قولی داده بودم امروز دوتا پارت بدم 

ولی بازم کامت و نظر ها کمه ناراضیم 😪😣

💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

اسیر عشق و معشوق ❣۳

❄Elsa❄ · 08:47 1400/02/07

سلام دخمرا 

ازتون ناراحتم چرا لایک و کامت هاتون کم بوده منم جبران کردن دیگه منو نکشید 

الانم بعد قرن های پارت ۳ رو هم دادم برید 

💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦

  

💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

 برای بعدی ۲۵ تا لایک و ۲۵ تا نظر

امروز یدونه دیگه میدم 

سیلام دخمرا 

متاسفم که دیر دیر پارت میدم و کوتاه 

اما جبران میکنم 

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

متاسفم کم بود 

اما

برا بعدی ۱۵ تا کامت ۱۵ تا لایک 

داستان جدیدم

❄Elsa❄ · 11:49 1400/01/07

اینم پوسترشه 🌴🌴🌴

[][][][]

اسم " اسیر معشوق و عشق "

فصل " نامعلوم"

پارت " نا معلوم "

بیروگراف

" مرینت "

دختری ۲۰ ساله که با موهای بلند بلوبری یا سورمه ای با چشم های آبی درشت و صورت جذاب 

دوستان الیا 

تنفرات ادرین و دوستاش

علاقه دوستاش و پدر بزرگش

" آدرین"

پسری ۲۱ ساله با موهای لخت زرد و چشم های آبی با هیکل جذاب و صورت جذاب 

دوستان لوکا. نینو .

علاقه کاگامی مافیای

تنفرات مرینت 

لوکا و گاکامی و الیا و نینو 

{ ببخشید دیگه نتونستم واضح تر و خوب معرفی کنم }

[][][][][]

خلاصه :

"دختری به نام مرینت که با پدر بزرگش زندگی میکنه و مادر و پدرم بهم توی یه تصادف مردن 

ولی اون با کمک پدرش قوی موند اون تو این زمان شمشیر بازی .تیر اندازی . تفنگ آشنا شد و تو گروه مافیای پدر بزرگش رشت کرد و رئیس اون گروه شد 

پدر یزرگ خیلی ثروت مند بود و شرکت الماس و کیریستار دارد

مرینت طراح این شرکته

اون یه روز عاشق یه کسی میشه ولی زندگی اونو میگره و مرینت شکست عشقی میخوره اسم عشق او پیتربوده 

پیتر از پشت به مرینت خنجر میزنه 

و حالا اون تو شرکت با پسری به نام آدرین اشنا میشه 

آدرین اول برای مرینت نقشه داشت ولی بعد حسی به اون پیدا میکنه 

اون مرینتو میدزده و بعد عشقشو به مرینت میگه ولی مرینت که از او تنفر داست اونو پست میزنه 

ولی .......         .........      .........    ...........   ..........   .........

در این اتفاق ها پیتر بر میگرده و میخواد مرینتو بازم عاشق خودش کنه و بازم با اون بازی کنه 

اما ........ 

              اتفاق های زیادی میوفته که من نمیخوام داستانو خراب کنه 

[][][][][][][]