شکار لحظه
سلام سلام من اومدم با شکار لحظه برید ایدومههههه
سلام سلام من اومدم با شکار لحظه برید ایدومههههه
بزن ادامه که حوصله ی دنگ و فنگ ندارم
سلام ببینید من چه بچه خوبیم زود زود پست میزارم خب امیدوارم از این پارت لذت ببرید
چی از این بهتر که من پروانه شم دورت بگردم
چی از این بهتر که این دلو برات دیوونه کردم
تو که باشی چیه دردم
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
چی از این بهتر که دستام شال دور گردنت شه
چی از این بهتر که عشقت مرهم درد و غمت شه
مرهم درد و غمت شه
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
عشق یعنی درد تو به جونم عشق یعنی قلبت شده خونم
عشق یعنی هرجوری باشی باز عاشق تو میمونم
عشق یعنی با هم لب دریا عشق یعنی تورو میخوام تنها
عشق یعنی با تو غمی نیست با تو تموم میشه دردا
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
به چشمای تو دل بستم غمت نباشه تا هستم
ببین به خاطرت عشقم دل دنیارو شکستم
تورو دیدم که فهمیدم عشق هنوز هست آخه عشقو تو چشات دیدم
میدونی غیر از تو به هیشکی قول دل بستن نمیدم
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
عشق یعنی درد تو به جونم عشق یعنی قلبت شده خونم
عشق یعنی هرجوری باشی باز عاشق تو میمونم
عشق یعنی با هم لب دریا عشق یعنی تورو میخوام تنها
عشق یعنی با تو غمی نیست با تو تموم میشه دردا
برید ایدومههه
سلام سلام خوش اومدم مصاحبه آوردم بااااااااااا...
گابریل اگراست طراح معروف پاریس
گابریل : سلام خب وسالاتتون رو بپرسید باید برم کار دارم
رها : اممممممم خب باید تا فردا صبر کنید خب دوستان تون ظرات سوال هاتون رو بپرسید تا فردا شب تو ادامه مطلب بیاید ببینید مصاحبه رو خدانگهدار
گابریل : خدانگهدار
بفرمایید ادامه
سلامممم
جنارم برگشت
نمیدونید چقدر داستان داشتم تو این چند وقته
از ابن به بعد یه روز درمیون پارت میدم
این پارتم کوتاهه
شرط هم نداریم
نظری چیزی هست بدید
بزن ادامه مطلب
سلام سلام صد تا سلام چطورین ؟ خوبین خب من آمده ام وای واسم ن آمده ام عشق فریاد کند من آمده ام 😂😂 خب دیگه نمک نریزم دفعه قبل کجا تموم شد ....... آهان فهمیدم
چی از این بهتر که من پروانه شم دورت بگردم
چی از این بهتر که این دلو برات دیوونه کردم
تو که باشی چیه دردم
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
چی از این بهتر که دستام شال دور گردنت شه
چی از این بهتر که عشقت مرهم درد و غمت شه
مرهم درد و غمت شه
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
عشق یعنی درد تو به جونم عشق یعنی قلبت شده خونم
عشق یعنی هرجوری باشی باز عاشق تو میمونم
عشق یعنی با هم لب دریا عشق یعنی تورو میخوام تنها
عشق یعنی با تو غمی نیست با تو تموم میشه دردا
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
به چشمای تو دل بستم غمت نباشه تا هستم
ببین به خاطرت عشقم دل دنیارو شکستم
تورو دیدم که فهمیدم عشق هنوز هست آخه عشقو تو چشات دیدم
میدونی غیر از تو به هیشکی قول دل بستن نمیدم
♩♥♩♫♥♫♩♥♩♫♥♫
عشق یعنی درد تو به جونم عشق یعنی قلبت شده خونم
عشق یعنی هرجوری باشی باز عاشق تو میمونم
عشق یعنی با هم لب دریا عشق یعنی تورو میخوام تنها
عشق یعنی با تو غمی نیست با تو تموم میشه دردا
گفتم آهن گرو ول کنید ولی دلم نیومد 😐 خب برید ادامههههه گوگولام
سلام ببخشید به قولم عمل نکردم عکس مریکتی آوردم وسطتش حرف نزدم کپی هم آزاده دیگ علایم ن عزیزم این واسه بار ۱۸ هست که دارم پست رو مینویسم آخه از قبل شام هی مینویسم هی میره برو ادامه
بزن ادامه
بزن ادامه
خواهشن بیخیال پوستر شین دادم دیه
سلام،سلام به همه چه خبرا😁خوبین من که عالیم
خوب سوپرایزماینه،پارتایی که میدم تقدیم میشه به 3 نفر اولی که نظر دادن
نگار_فاطمه_رها
ببینم 3 نفر بعدی کیان
ادامه این پایینه👇
سلام سلام نصفه شبه حوصله پوستر ندارم حالا اینا رو ول کن به جبران اینکه نبودم میخوام زیاد بدم حالا برو خط بعد ادامه رو بخونی باز تو ادامه هم هست :
از زبون آدرین خان :
یه دونه خابوندم زیر گوش پسره دختر که دستش از دنیا کوتاه شده بود رفت بمیره فکر کنم ( ایولللللللللل به خدا هر چی دشمنی بود تموم شد بین ما البته فقط به عنوان خواهرررررتتتتت ) انگشتم رو به نشونه تهدید تموم دادم گفتم : اگه یه بار دیگه ببینم میخوای به کسی آسیب بزنی روزگاران سیاه میکنم حالا ببین کی گفتم 😎😠😤 پسر زود رفت که یهو
از زبون مانلی:
کسری بی همه چیز تا رفت پریدم بقل آدرین دیگه هیچی واسم مهم نبود خیلی وقت بود با آدرین حرف نزده بودم درست از وقتی مامان مرد ( صحبت منظور از اینکه در مورد درس و اینا نباشه ) دلم ازش گرفته بود آخه فکر میکنه مامان به خاطر من مرد فکر میکنه من مامان رو گشتم آخه بعد از به دنیا اومدن ن مادرم به مریضی بدی مبتلا شد من دو سالم بود که مامانم مرد 😖😖 بغض به گلم چنگ میزد دیگه تحمل نداشتم اشکام سرازیر شدن دیگه واسم مهم نبود هیچی الان بمیرم که حداقلقب. میتونم دوباره مامان امیلی رو ببینم اگه نه همینجا در اوج بی کسی دق میکنم وقتی بچه بودم تا ۵ سالگی آدرین باهام بازی میکردی ولی وقتی بزرگ تر شدیم مثال اون ۱۰ سال. داشت من ۸ سالن بود یهویی منو با یه دنیا سوال گذاشت رفت بابا سرمون رو با مد و انگور چیزا گرم کرد حق نداشتیم بدون اجازه از بابا بیرون بریم تا اینکه یه روز آدرین فرار کرد ماهم فراری داد بعد از اون روز به بعد ما میایم یعنی نیومدی دبیرستان تو دبیرستان با چند تا دختر دوست شدیم که دخترای خوبین . که یهو حس کردم رو زمین نیستم ( من کاملا واسه هر بد بختی حاضرم ) دیدم آدرین بلندم کرده توی بغلشم ( وااااتتتتتتت ؟؟؟؟/گلم خواهر برادرم اشکال ندارد / آخه تو مدرسههه ؟؟؟) حس خوبی بهم دست داد فکر کنم آدرین منو بخشیده باشه نمیدونم چرا احساس گناه میکنم وقتی با آدرین حرف میزنم ( چون فکر میکنه قاتل بروسلی رو پیدا کرده شما به فرمایید ادامه )